English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
picket U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
hunger strikes U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
light strike U اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
picketings U اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
intersectional U وابسته بمحل تقاطع
lock out U درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
reconvey U بمحل اولیه باز گرداندن دوباره جمل کردن
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
rest U بقایا سایرین
rests U بقایا سایرین
priorities U اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
proportion U اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
proportions U اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
priority U اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
debouch U از محل محصوری بمحل غیر محصوری امدن
highest U برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high U برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
highs U برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
plex structure U ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
references U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
contributions U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contribution U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
daisy chain U زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
blind carbon copy U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind copy receipt U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
tie-up U اعتصاب
sit-in U اعتصاب
sit-ins U اعتصاب
holdout U اعتصاب
sit in U اعتصاب
holdouts U اعتصاب
turn out U اعتصاب
tie up U اعتصاب
strikes U اعتصاب
strike U اعتصاب
tie-ups U اعتصاب
stay in strike U اعتصاب
calendar program U ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
outed U در حال اعتصاب
out- U در حال اعتصاب
out U در حال اعتصاب
strike U اعتصاب کردن
to strike work U اعتصاب کردن
riot and civil commotion U اعتصاب و تظاهرات
hunger strike U اعتصاب غذا
to go on strike U اعتصاب کردن
pickets U اعتصاب کردن
striker U اعتصاب کننده
strikers U اعتصاب کننده
picket U اعتصاب کردن
picketed U اعتصاب کردن
general strikes U اعتصاب عمومی
walk out U اعتصاب کردن
wildcat strike <idiom> U اعتصاب کارگران
official receiver U اعتصاب رسمی
knobstick U خائن اعتصاب
strike-breaker U اعتصاب شکن
confrontational U انجام اعتصاب
go on strike U اعتصاب کردن
strikebound U دچار اعتصاب
strikes U اعتصاب ضربه
strike-breakers U اعتصاب شکن
general strike U اعتصاب عمومی
strikes U اعتصاب کردن
struck U درحال اعتصاب
sit-down U اعتصاب کارمندان
sit down U اعتصاب کارمندان
strike U اعتصاب ضربه
most favored nation U کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
to go on a hunger strike U اعتصاب غذا کردن
they are on strike U اعتصاب کرده اند
blackleg U کارگر اعتصاب شکن
official receiver U اعتصاب باجایزه سندیکا
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
blacklegs U کارگر اعتصاب شکن
out law strike U اعتصاب غیر قانونی
strike U اصابت اعتصاب کردن
strikes U اصابت اعتصاب کردن
strike U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
strikes U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
fink U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
go out U اعتصاب کردن دست کشیدن از
hunger-striker U اعتصاب غذا کننده [زن ] [مرد]
finks U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
srcc U commotions civil riotsand ,strikes اعتصاب شورش و اشوبهای داخلی
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
entrance fees U حق ورود
introgression U ورود
introit U ورود
entrance fee U حق ورود
re-entry U ورود
re entry U ورود
inning U ورود
admitance U ورود
air inclusion U ورود هوا
appulse U ورود
right of entry U حق ورود
importation U ورود
ingression U ورود
ingress U ورود
accession U ورود
infare U ورود
arr U ورود
arrival U ورود
entranced U ورود
entry U ورود
inductions U ورود
induction U ورود
entree U ورود
entrancing U ورود
entrance U ورود
entrances U ورود
import U ورود
arrivals U ورود
importing U ورود
imported U ورود
approach ramp U فرازای ورود
inlet time U زمان ورود
energy intake U ورود انرژی
entry point U نقطه ورود
initation U ورود بعضویت
reebtry U ورود مجدد
cost to entry U هزینه ورود
entree U اجازهء ورود
log in sequrity U ایمنی ورود
entering angle U زاویه ورود
arrival rate U نرخ ورود
capital inflow U ورود سرمایه
ease of entry U سهولت ورود
due in U در شرف ورود
data insertion U ورود داده ها
data import U ورود داده
free entrance U ورود مجانی
forcible entry U ورود عدوانی
intervance of third party U ورود ثالث
receipt statement U اعلامیه ورود
port of entry U بندرمحل ورود
first in first out U به ترتیب ورود
first in first out U بترتیب ورود
landding U ورود بخشکی
input of current U ورود جریان
fifo U به ترتیب ورود
landfall n U ورود بخشکی
entry side U جهت ورود
admission U اجازهء ورود
admissions U اجازهء ورود
when entering U هنگام ورود
on arrival U هنگام ورود
admittance U ورود دخول
homecoming U ورود بخانه
homecomings U ورود بخانه
influxes U ورود هجوم
influx U ورود هجوم
entry U ورود راهرو
token U اجازه ورود
token U بلیط ورود
tokens U اجازه ورود
tokens U بلیط ورود
advent ظهور و ورود
tardiness U تاخیر ورود
import U مفهوم ورود
landings U ورود به خشکی
inlet U ورود دخول
inlets U ورود دخول
intrant U ورود رسمی
landfall U ورود بخشکی
landfalls U ورود بخشکی
arrival hall U سالن ورود
house warming U جشن ورود
house-warming U جشن ورود
house-warmings U جشن ورود
landings U ورود بخشکی
acetylation U ورود ریشهء
importing U مفهوم ورود
arrival hall U سالن ورود
landing U ورود بخشکی
landing U ورود به خشکی
imported U مفهوم ورود
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
gangplank U تخته ورود به ناو
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
round-up U ورود ناگهانی پلیس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com