Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thunderstroke
U
اصابت صاعقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heat lightning
U
صاعقه
crack of dawn
U
صاعقه
thunderbolts
U
صاعقه
lightning
U
صاعقه
thunderbolt
U
صاعقه
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
thunder struck
U
صاعقه زده
thunderbolts
U
صاعقه زدن
thunderbolt
U
صاعقه زدن
thundering
U
صاعقه انداز
thunderous
U
صاعقه وار
thunderstroke
U
صاعقه زدگی
the t.
U
صاعقه انداز
crack of doom
U
صاعقه روز رستاخیز
thundercloud
U
ابر صاعقه دار
thunderstrike
U
دچار صاعقه شدن
thunderclap
U
صدای صاعقه مانند
thunderclaps
U
صدای صاعقه مانند
thunderstrike
U
صاعقه زدن مبهوت شدن
He ran like lightning.
U
او
[مرد]
مانند صاعقه دوید.
flashover
U
تخلیه الکتریکی غیر عادی صاعقه
hit
U
اصابت
hits
U
اصابت
accessing
U
اصابت
accesses
U
اصابت
access
U
اصابت
impingement
U
اصابت
hitting
U
اصابت
accessed
U
اصابت
line of impact
U
خط اصابت گلوله
impact area
U
محل اصابت
surface of impact
U
سطح اصابت
point of impact
U
نقطه اصابت
onset
U
هجوم اصابت
impact pressure
U
فشار اصابت
impact point
U
نقطه اصابت
hit ratio
U
نسبت اصابت
direct hits
U
اصابت مستقیم
shots
U
اصابت کرده
hit
U
اصابت موفقیت
hit
U
اصابت گلوله
impacts
U
اصابت گلوله
hitting
U
اصابت گلوله
hitting
U
اصابت موفقیت
shot
U
اصابت کرده
direct hit
U
اصابت مستقیم
hits
U
اصابت موفقیت
hits
U
اصابت گلوله
impact
U
اصابت گلوله
beatten zone
U
منطقه مورد اصابت
biting angle
U
کوچکترین زاویه اصابت
center of impact registration
U
ثبت مرکز اصابت
point of impact
U
محل اصابت گلوله
impact point
U
محل اصابت گلوله
effective pattern
U
منطقه اصابت موثر
angle of incidence
U
زاویه اصابت گلوله
attacks
U
اصابت یا نزول ناخوشی
attacked
U
اصابت یا نزول ناخوشی
bursts
U
محل اصابت گلوله
impact area
U
منطقه اصابت گلوله ها
impact registration
U
ثبت مرکز اصابت
strike
U
اصابت اعتصاب کردن
impacts
U
اصابت اثر شدید
burst
U
محل اصابت گلوله
impact
U
اصابت اثر شدید
strikes
U
اصابت اعتصاب کردن
attack
U
اصابت یا نزول ناخوشی
impact pressure
U
نیروی اصابت فشار ترکش
hitting
U
اصابت کردن به هدف زدن
pattern
U
نقشه طرح اصابت گلوله ها
single shot hit probability
U
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
hits
U
اصابت کردن به هدف زدن
the lot fell upon me
U
قرعه بنام من اصابت کرد
hit
U
اصابت کردن به هدف زدن
vertical probable error
U
خطای اصابت قائم گلوله
impact
U
با شدت اصابت کردن ضربت
impacts
U
با شدت اصابت کردن ضربت
patterns
U
نقشه طرح اصابت گلوله ها
surface of impact
U
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
impact registration
U
ثبت تیر بروش مرکز اصابت
absolute deviation
U
انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
direct hits
U
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
direct hit
U
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
bull's eye
U
قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bomb impact plot
U
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bull's-eyes
U
قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
course line shot
U
تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
grand slams
U
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
flukes
U
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
fluke
U
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
grand slam
U
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
set forward
U
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
misses
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
missed
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
miss
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
dud probability
U
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
electroluminescent
U
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
to hit
U
اصابت کردن
[برخورد کردن]
[ضربه زدن ]
[زدن]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com