English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
beacon off U اسم رمز برای فرمان
beacon on U اسم رمز برای فرمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
call off U فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
check firing U فرمان اتش بس موقت برای بازرسی مانع اتش
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
marching orders U فرمان حرکت برای جنگ
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
Other Matches
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off U فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering U فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march U فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me U فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
close interval U فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks U فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
steering U فرمان
controlling U فرمان
edict U فرمان
institute U فرمان
controls U فرمان
edicts U فرمان
assize U فرمان
commanded U فرمان
firman U فرمان
handlebar U فرمان
control U فرمان
at my command U به فرمان من
charters U فرمان
rudder bar U فرمان
drives U فرمان
commandments U فرمان
commissions U فرمان
commissioning U فرمان
commission U فرمان
rescript U فرمان
drive U فرمان
chartered U فرمان
charter U فرمان
ship will adjust U فرمان
indocile U نا فرمان
commands U فرمان
Rd U فرمان RD
ordinace U فرمان
bugle call U فرمان
by order of U فرمان
chdir U فرمان CD
commandment U فرمان
instituted U فرمان
sanction U فرمان
precepts U فرمان
if U فرمان IF
precept U فرمان
handle bar U فرمان
chartering U فرمان
mark time U فرمان در جا
decree U فرمان
decrees U فرمان
mkdir U فرمان D
pipes U فرمان
hest U فرمان
decreed U فرمان
worded U فرمان
word U فرمان
sanctioned U فرمان
sanctioning U فرمان
sanctions U فرمان
insubordinate U نا فرمان
for U فرمان FOR
MDs U فرمان D
MD U فرمان D
ordinances U فرمان
ordinance U فرمان
instituting U فرمان
decreeing U فرمان
command U فرمان
institutes U فرمان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
command U فرمان دادن
erasing U فرمان ERASE
ordain U فرمان دادن
erases U فرمان ERASE
ordained U فرمان دادن
appending U فرمان APPEND
ordaining U فرمان دادن
ordains U فرمان دادن
irade U حکم فرمان
operator command U فرمان متصدی
on the double U فرمان بدو رو
diskcomp U فرمان DISKCOPY
power steering U فرمان خودکار
preparatory command U فرمان خبر
preparatory command U فرمان حاضرباش
del U فرمان DEL
pulpits U میز فرمان
pulpit U میز فرمان
decretal U فرمان پاپ
appends U فرمان APPEND
paddling U دسته فرمان
buffers U فرمان BUFFERS
command U فرمان دستوردادن
control lever U اهرم فرمان
channel command U فرمان کانال
internal command U فرمان درونی
control grid U شبکه فرمان
instrument board U تخته فرمان
control electrode U الکترود فرمان
filter command U فرمان FILTER
control cubicle U ایستگاه فرمان
control circuit U مدار فرمان
files U فرمان FILES
control panel U تابلوی فرمان
control pannel U تابلوی فرمان
prescriptions U صدور فرمان
control switch U کلید فرمان
prescription U صدور فرمان
control system U سیستم فرمان
control surface U سطح فرمان
control ratio U نسبت فرمان
left oblique march U فرمان میل به چپ رو
finds U فرمان FIND
find U فرمان FIND
control characteristic U مشخصه فرمان
appended U فرمان APPEND
operate U فرمان دادن
commands U فرمان دادن
handle bar arm U دسته فرمان
commands U فرمان دستوردادن
handle escutcheon U روقفلی فرمان
break U فرمان BREAK
paddle U دسته فرمان
breaks U فرمان BREAK
steering wheel U چرخ فرمان
external command U فرمان خارجی
print U فرمان PRINT
god's ordinace U فرمان خدا
commanded U فرمان دستوردادن
give way U فرمان پاروها با هم
operated U فرمان دادن
operates U فرمان دادن
motor vehicle tax U فرمان اتومبیل
prints U فرمان PRINT
commanded U فرمان دادن
left flank march U فرمان سمت چپ رو
printed U فرمان PRINT
fire order U فرمان اتش
joysticks U دسته فرمان
external command U فرمان برونی
joins U فرمان OIN
typed U فرمان TYPE
nerve centre U مرکز فرمان
types U فرمان TYPE
paddles U دسته فرمان
append U فرمان APPEND
drum controller U غلطک فرمان
type U فرمان TYPE
erase U فرمان ERASE
nerve centres U مرکز فرمان
paddled U دسته فرمان
joined U فرمان OIN
order arms U فرمان پافنگ
join U فرمان OIN
steering wheels U چرخ فرمان
sorted U فرمان SORT
sort U فرمان SORT
electronic control U فرمان الکترونیکی
joystick U دسته فرمان
parade rest U فرمان ازاد
erased U فرمان ERASE
battalia U فرمان جنگ
controllers U دستگاه فرمان
controller U دستگاه فرمان
steering gear U دنده فرمان
steering gear U جعبه فرمان
commanding U فرمان دهنده
steering mechanism U مکانیزم فرمان
steering shaft U محور فرمان
steering swivel U مفصل فرمان
steering worm sector U تاج فرمان
streeing column U ستون فرمان
streeing column U میل فرمان
subordination U فرمان برداری
dates U فرمان DATE
date U فرمان DATE
steering column tube U لوله فرمان
attention U فرمان خبردار
steering axle U میل فرمان
backup U فرمان BACKUP
automatic controller U دستگاه فرمان
attrib U فرمان اتریب
at or within call U اماده فرمان
at ease U فرمان ازاد
at call U اماده فرمان
paths U فرمان PATH
path U فرمان PATH
tree U فرمان TREE
order U فرمان نظم
advance march U فرمان پیش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com