Total search result: 201 (19 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
bent U |
اسم رمز برای خرابی وسایل |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
posted U |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
 |
 |
post U |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
 |
 |
posts U |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
 |
 |
post- U |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
 |
 |
maintenance U |
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی |
 |
 |
serviced U |
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن |
 |
 |
service U |
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن |
 |
 |
graceful degradation U |
اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش |
 |
 |
bombs U |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
 |
 |
bombed out U |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
 |
 |
bombed U |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
 |
 |
bomb U |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
 |
 |
fail safe system U |
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم |
 |
 |
high lift device U |
وسایل برای زیاد |
 |
 |
warm standby U |
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم |
 |
 |
autos U |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
 |
 |
auto U |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
 |
 |
journal U |
رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم |
 |
 |
journals U |
رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم |
 |
 |
battery U |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
 |
 |
batteries U |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
 |
 |
sync U |
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل |
 |
 |
aircraft mission equipment U |
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما |
 |
 |
sync U |
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل |
 |
 |
maintenance U |
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها |
 |
 |
path [corridor] for emergency vehicles U |
راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس |
 |
 |
into plane service U |
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد |
 |
 |
equipment U |
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت |
 |
 |
golf cart U |
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف |
 |
 |
convoy U |
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد |
 |
 |
convoys U |
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد |
 |
 |
uninterruptable power supply U |
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی |
 |
 |
buffering U |
استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع |
 |
 |
operators U |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
 |
 |
small computer systems interface U |
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی |
 |
 |
operator U |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
 |
 |
tetragraph U |
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل |
 |
 |
condition U |
1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل |
 |
 |
duplexes U |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
 |
 |
duplex U |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
 |
 |
fishnet U |
نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود |
 |
 |
rack U |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
 |
 |
imperialism U |
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی |
 |
 |
wracked U |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
 |
 |
racked U |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
 |
 |
racks U |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
 |
 |
wracks U |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
 |
 |
fail U |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
 |
 |
failed U |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
 |
 |
fails U |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
 |
 |
prevention of stripping U |
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی |
 |
 |
beach gear U |
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله |
 |
 |
cpu U |
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی |
 |
 |
knowledge U |
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل |
 |
 |
self- U |
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند |
 |
 |
tackle U |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
 |
 |
tackling U |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
 |
 |
tackles U |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
 |
 |
tackled U |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
 |
 |
recovers U |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
 |
 |
recovering U |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
 |
 |
mounting U |
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل |
 |
 |
recover U |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
 |
 |
shop supply U |
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه |
 |
 |
deadline U |
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر |
 |
 |
deadlines U |
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر |
 |
 |
excess property U |
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی |
 |
 |
DB connector U |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
 |
 |
staging area U |
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز |
 |
 |
communication U |
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است |
 |
 |
Energy Star U |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
 |
 |
power down U |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
 |
 |
channeled U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
channel U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
channels U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
channeling U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
channelled U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
pipeline assets U |
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله |
 |
 |
map U |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
 |
 |
maps U |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
 |
 |
bios U |
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند |
 |
 |
service test U |
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل |
 |
 |
dispersal lays U |
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها |
 |
 |
computation of replacement factors U |
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل |
 |
 |
red concept U |
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف |
 |
 |
landing aids U |
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما |
 |
 |
cryptoancillary equipment U |
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز |
 |
 |
pioneer tools U |
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری |
 |
 |
counter force U |
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن |
 |
 |
basic U |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
 |
 |
basics U |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
 |
 |
basic issue items U |
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده |
 |
 |
fault U |
خرابی |
 |
 |
wrecks U |
خرابی |
 |
 |
wrecking U |
خرابی |
 |
 |
wreck U |
خرابی |
 |
 |
faults U |
خرابی |
 |
 |
disrepair U |
خرابی |
 |
 |
smashes U |
خرابی |
 |
 |
dilapidation U |
خرابی |
 |
 |
failures U |
خرابی |
 |
 |
failure U |
خرابی |
 |
 |
devastation U |
خرابی |
 |
 |
malfunction U |
خرابی |
 |
 |
ruin U |
خرابی |
 |
 |
ruins U |
خرابی |
 |
 |
destruction U |
خرابی |
 |
 |
demolition U |
خرابی |
 |
 |
demolitions U |
خرابی |
 |
 |
eversion U |
خرابی |
 |
 |
desolation U |
خرابی |
 |
 |
malfunctioned U |
خرابی |
 |
 |
rottenness U |
خرابی |
 |
 |
faulted U |
خرابی |
 |
 |
ruination U |
خرابی |
 |
 |
malfunctions U |
خرابی |
 |
 |
havoc U |
خرابی |
 |
 |
ruining U |
خرابی |
 |
 |
smash U |
خرابی |
 |
 |
godsend U |
خرابی |
 |
 |
wreckage U |
خرابی |
 |
 |
breakdown U |
خرابی |
 |
 |
breakdowns U |
خرابی |
 |
 |
wrack U |
خرابی بدبختی |
 |
 |
decayed U |
خرابی تنزل |
 |
 |
failure free U |
بدون خرابی |
 |
 |
defect description U |
توضیح خرابی |
 |
 |
description of error U |
توضیح خرابی |
 |
 |
fail softly U |
با خرابی تدریجی |
 |
 |
fail safe U |
با خرابی امن |
 |
 |
to do execution U |
خرابی وارداوردن |
 |
 |
decay U |
خرابی تنزل |
 |
 |
fail softly U |
با خرابی ملایم |
 |
 |
fault description U |
توضیح خرابی |
 |
 |
fail soft U |
با خرابی تدریجی |
 |
 |
error description U |
توضیح خرابی |
 |
 |
insulation fault U |
خرابی نارسانا |
 |
 |
fail soft U |
با خرابی ملایم |
 |
 |
equipment failure U |
خرابی تجهیزاتی |
 |
 |
fail-safe U |
با خرابی امن |
 |
 |
transient failure U |
خرابی گذرا |
 |
 |
power failures U |
خرابی برق |
 |
 |
crashing U |
شکستگی خرابی |
 |
 |
crashingly U |
شکستگی خرابی |
 |
 |
power failure U |
خرابی برق |
 |
 |
failure rate U |
نرخ خرابی |
 |
 |
collapse mechanism U |
مکانیزم خرابی |
 |
 |
decaying U |
خرابی تنزل |
 |
 |
decays U |
خرابی تنزل |
 |
 |
failure rate U |
میزان خرابی |
 |
 |
crashes U |
شکستگی خرابی |
 |
 |
disk crash U |
خرابی دیسک |
 |
 |
car breakdown U |
خرابی اتومبیل |
 |
 |
the mischief of it is that' U |
خرابی ان اینست که |
 |
 |
catastrophic failure U |
خرابی فجیع |
 |
 |
crash U |
شکستگی خرابی |
 |
 |
page fault U |
خرابی صفحه |
 |
 |
crashed U |
شکستگی خرابی |
 |
 |
kit U |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
 |
 |
kits U |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
 |
 |
failure safety U |
ایمنی در برابر خرابی |
 |
 |
ravage U |
خرابی وارد اوردن |
 |
 |
non destructive test U |
ازمایش بدون خرابی |
 |
 |
failure logcing U |
ثبت وقوع خرابی |
 |
 |
failure prediction U |
پیش بینی خرابی |
 |
 |
ravaged U |
خرابی وارد اوردن |
 |
 |
ravages U |
خرابی وارد اوردن |
 |
 |
reliability U |
ایمنی در برابر خرابی |
 |
 |
drinking was his ruin U |
باعث خرابی اوشد |
 |
 |
ravaging U |
خرابی وارد اوردن |
 |
 |
kiosk U |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
 |
 |
kiosks U |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
 |
 |
terminals U |
خرابی که قابل تعمیر نیست |
 |
 |
terminal U |
خرابی که قابل تعمیر نیست |
 |
 |
cleanest U |
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه |
 |
 |
mean time between failures U |
زمان میانگین بین دو خرابی |
 |
 |
cleans U |
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه |
 |
 |
machines U |
خطای ناشی از خرابی قطعه |
 |
 |
machined U |
خطای ناشی از خرابی قطعه |
 |
 |
machine U |
خطای ناشی از خرابی قطعه |
 |
 |
clean U |
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه |
 |
 |
cleaned U |
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه |
 |
 |
wrackful U |
خراب کننده مسبب خرابی |
 |
 |
cabled U |
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی |
 |
 |
it spells ruin to the workmen U |
متضمن خانه خرابی کارگران است |
 |
 |
detritus U |
چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید |
 |
 |
cable U |
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی |
 |
 |
maintainability U |
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی |
 |
 |
destruct U |
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان |
 |
 |
degradation U |
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی |
 |
 |
on line fault tolerant system U |
سیستم تحمل خرابی درون خطی |
 |
 |
auto U |
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود |
 |
 |
standby U |
که در صورت خرابی آماده استفاده است |
 |
 |
failure U |
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی |
 |
 |
bombs U |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
 |
 |
bomb U |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
 |
 |
failures U |
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی |
 |
 |
corrective maintenance U |
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها |
 |
 |
standbys U |
که در صورت خرابی آماده استفاده است |
 |
 |
machines U |
خطای ناشی خرابی سخت افزار |
 |