English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
permanent emplacement U استقرار دایمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prepositions U استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
preposition U استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
permanent U دایمی
constant U ثابت دایمی
quota post U پست دایمی
permanent oppropriation U تدارک دایمی
permanent flow U بده دایمی
quota post U شغل دایمی
permanent rank U رتبه دایمی
permanent party U پرسنل دایمی
constants U ثابت دایمی
permanent flow U ابدهی دایمی
permanent duty station U پادگان دایمی
nonrecurring U غیر دایمی
permanent oppointment U ماموریت دایمی
permanent deligate U نماینده دایمی
permanent rank U درجه دایمی
the whirligig of fashion U دوران دایمی مد
permanent duty station U محل خدمت دایمی
permanent oppointment U اختصاص دایمی به یک یکان
routines U جریان عادی و دایمی
permanent deformation U تغییر شکل دایمی
permanent change of station U تغییر مکان دایمی
routine U جریان عادی و دایمی
permanent party U جمعی دایمی یکان
routinely U جریان عادی و دایمی
The whirligig of time revolves. U دوران دایمی زمان می چرخد.
whirligig of something U دوران دایمی [اصطلاح مجازی]
maintain watch U مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
permanent court of international arbitra U دیوان دایمی داوری بین المللی
permanent change of station U تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
installation U استقرار
colony U استقرار
sessility U استقرار
solidification U استقرار
localization U استقرار
establishments U استقرار
mounting U استقرار
settlement U استقرار
establishment U استقرار
settlements U استقرار
stability U استقرار
downloading U استقرار
pitches U استقرار
pitch U استقرار
installations U استقرار
seats U سکوی استقرار
seated U سکوی استقرار
seat U سکوی استقرار
crimping groove U شیار استقرار
confirmation U تثبیت استقرار
lodgment area U منطقه استقرار
reintegration U استقرار مجدد
positioning band U حلقه استقرار
posteriori U ازراه استقرار
centralization U استقرار درمرکز
restoration U استقرار مجدد
station U استقرار یافتن
stations U استقرار یافتن
yoke U پایه استقرار
delocalization U عدم استقرار
tent striking U فرمان ضد استقرار
stanchion U سکوی استقرار
centralisation U استقرار درمرکز
yoke U دوشاخه استقرار
angle of repose U زاویه استقرار
stationed U استقرار یافتن
set up U اماده بکار استقرار
setting ring U حلقه استقرار یا ثبات
downloading utility U برنامه کمکی استقرار
seating U محل استقرار نشیمن
network topology U چگونگی استقرار شبکه
lodgment U منزل گیری استقرار
automatic font downloading U استقرار خودکار فونت
angle of repose U حداکثر شیب استقرار
alt azimuth mounting U استقرار سمت- ارتفاعی
lodgement U منزل گیری استقرار
equatorial mounting U استقرار معدل النهاری
disposition U استقرار یکانها و اماد درمنطقه
settling rounds U تیر استقرار قنداق توپ
metacenter U نقطه استقرار وثبات یاتوازن
downloadable font U فونت قابل استقرار در حافظه
location of industry U تعیین محل استقرار صنعت
make up <idiom> U استقرار وسایل تزئین وآرایش
anchor line cable U کابل استقرار چتردر هواپیما
settle U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
location theory U نظریه تعیین محل استقرار صنعت
settles U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
cannelure U شیار استقرار پوکه روی گلوله
cannelure U شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
gun post U سوراخ محل استقرار لوله توپ
sponson U سکوی استقرار توپ روی برجک
steric U وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
trailer camp U محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
rack space U محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park U محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
de jure recognition U شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
base piece U پایه پایه استقرار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com