English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
authorized strength of theater U استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
personnel ceiling U سقف استعداد مجاز پرسنلی
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
personnel authorization U سطح پرسنلی مجاز
personnel authorization U جدول پرسنلی مجاز
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
army personnel center U مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
authorized strength U استعداد مجاز
peak strenght U حداکثر استعداد مجاز
peace time complement U استعداد مجاز زمان صلح
peace time establishment U جدول استعداد مجاز زمان صلح
theater U صحنه عملیات صحنه
scene of action U صحنه عملیات
theater of operations U صحنه عملیات
intratheater U داخل صحنه عملیات
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
army in the field U ارتش مستقر در صحنه عملیات
theater army U ارتش مستقر در صحنه عملیات
service rating U تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
scenes U مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه
scene U مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه
piggybacks U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggyback U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
legit U نمایش مجاز تاتر مجاز
soundex code U کد حقوقی پرسنلی
personnel status U وضعیت پرسنلی
assistant chief of staff, g U معاونت پرسنلی
personnel management U مدیریت پرسنلی
personnel monitoring U بازدید پرسنلی
personnel section U قسمت پرسنلی
personnel services U خدمات پرسنلی
service rating U طبقه بندی پرسنلی
personnel management U اداره کردن پرسنلی
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
profile U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
company grade U پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
profiled U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiles U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiling U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
transient U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
authorized level of organization U سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
potentiality U استعداد
potentialities U استعداد
susceptibility U استعداد
turn U استعداد
turns U استعداد
aptitudes U استعداد
gormless U کم استعداد
gifted U با استعداد
parted U با استعداد
aptitude U استعداد
ungifted U بی استعداد
talentless U بی استعداد
unintelligent U بی استعداد
genius U استعداد
geniuses U استعداد
liability to disease U استعداد
capacities U استعداد
capacity U استعداد
talents U استعداد
capability U استعداد
ingenuity U استعداد
cabiler U استعداد
susceptivity U استعداد
simpleminded U کم استعداد
talent U استعداد
predispostion U استعداد
property U استعداد
talented U استعداد
brilliance U استعداد
verve U استعداد
endowments U استعداد
endowment U استعداد
aptness U استعداد
inapt U بی استعداد
amplitude U استعداد
stages U صحنه
arena U صحنه
frame U صحنه
stage U صحنه
arenas U صحنه
capability U استعداد پیشرفت
indispositions U عدم استعداد
end strength U استعداد نهایی
liabilities U بدهکاری استعداد
liability U بدهکاری استعداد
occupational aptitude U استعداد شغلی
indisposition U عدم استعداد
strength U استعداد رزمی
palooka U بوکسور بی استعداد
shifts U نوبتی استعداد
cleverness U هوشیاری استعداد
war strenght U استعداد جنگی
strengths U استعداد رزمی
scholastic aptitude U استعداد تحصیلی
caliber U گنجایش استعداد
tendency U توجه استعداد
tendencies U توجه استعداد
sconce U جمجمه استعداد
risible faculty U استعداد خنده
resistibility U استعداد مقاومت
reproductivity U استعداد هم اوری
reproductivity U استعداد تولید
command strength U استعداد یکان
academic aptitude U استعداد تحصیلی
clever U باهوش با استعداد
cleverer U باهوش با استعداد
art U استعداد استادی
arts U استعداد استادی
division slice U استعداد لشگری
cleverest U باهوش با استعداد
imitativeness U استعداد تقلید
indisposedness U عدم استعداد
artistry U استعداد هنرپیشگی
capacities U استعداد مقام
shift U نوبتی استعداد
shifted U نوبتی استعداد
capacity U استعداد مقام
flair U استعداد خصیصه
capable U با استعداد صلاحیتدار
capacities U گنجایش استعداد
capacity U گنجایش استعداد
mechanical aptitude U استعداد فنی
aptitude test U ازمون استعداد
frost susceptibility U استعداد یخزدگی
artistic aptitude U استعداد هنری
aptitude tests U ازمون استعداد
child prodigy U بچهبا استعداد
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
Behind the scene. U پشت صحنه
settings U صحنه واقعه
frame frequency U بسامد صحنه
campaigns U صحنه نبرد
stages U در صحنه فاهرشدن
stages U صحنه نمایش
campaigning U صحنه نبرد
setting U صحنه واقعه
cockpit U صحنه تئاتر
shipboard U صحنه کشتی
scenarist U صحنه ارا
intratheater U در داخل صحنه
histrionics U صحنه سازی
scenery U صحنه سازی
ring U صحنه ورزش
primal scene U صحنه اغازین
cockpits U صحنه تئاتر
field of honor U صحنه دوئل
proscenium U پیش صحنه
stage door U در عقب صحنه
stage fright U صحنه هراسی
picturing U دیدن شی یا صحنه
pictures U دیدن شی یا صحنه
pictured U دیدن شی یا صحنه
prosceniums U پیش صحنه
picture U دیدن شی یا صحنه
prosceniums U صحنه نمایش
proscenium U صحنه نمایش
miseenscene U صحنه سازی
stage doors U در عقب صحنه
campaign U صحنه نبرد
stage U در صحنه فاهرشدن
campaigned U صحنه نبرد
stage U صحنه نمایش
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
versatile U دارای استعداد و ذوق
fabllibility U استعداد خطا کردن
level of strength U سطح استعداد رزمی
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
able با استعداد صلاحیت دار
scholastic aptitude test U ازمون استعداد تحصیلی
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
potentialize U دارای استعداد کردن
gifts U دارای استعداد کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com