Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lomomote
U
از جایی بجایی حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
carried
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carry
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
to frequent a place
U
بجایی بطور مکرر رفت و آمد کردن
miscarry
U
بجایی نرسیدن
to reach a place
U
بجایی رسیدن
miscarrying
U
بجایی نرسیدن
miscarries
U
بجایی نرسیدن
cheating does not prosper
U
دغلی بجایی نمیرسد
nothing venture nothing have
U
ادم کم دل بجایی نمیرسد
Our efforts (endeavours) came to nothing (nil)
U
تلاشهای ما بجایی نرسید
To attain a high position in life.
U
درزندگی بجایی رسیدن
The project fell through ( got nowhere).
U
این طرح بجایی نرسید
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
to join the majority
U
رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
to induct into a seat
U
در جایی برقرار کردن
stand clear
U
جایی را ترک کردن
to stay away from something
U
اجتناب کردن از چیزی یا جایی
to skive off early
[British English]
U
با عجله و پنهانی
[جایی را]
ترک کردن
to decamp
U
با عجله و پنهانی
[جایی را]
ترک کردن
an intrusive person
U
کسیکه سرزده بجایی رود یا مخل اسایش کسی شود
to retire from
[to]
a place
U
از
[به]
جایی کناره گیری کردن
[یا منزوی شدن]
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
to prospect for gold
U
جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braid
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braids
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
loiter
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
skew
U
کج حرکت کردن
skews
U
کج حرکت کردن
to weigh anchor
U
حرکت کردن
to bear oneself
U
حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن
sailed
U
حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن
inch
U
حرکت کردن
sailings
U
حرکت کردن
skewing
U
کج حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
departures
U
حرکت کردن
sail
U
حرکت کردن
departure
U
حرکت کردن
have way on
U
حرکت کردن
move
U
حرکت کردن
waggling
U
حرکت کردن
whir
U
حرکت کردن
get under way
U
حرکت کردن
waggled
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
crawfish
U
به پشت حرکت کردن
to tail to the tide
U
باجزرومد حرکت کردن
make leeway
U
حرکت پهلویی کردن
sneaks
U
دزدکی حرکت ه کردن
sneaked
U
دزدکی حرکت ه کردن
sneak
U
دزدکی حرکت ه کردن
trail
U
بدنبال حرکت کردن
trailed
U
بدنبال حرکت کردن
crab
U
به پهلو حرکت کردن
zigzagging
U
حرکت زیگزاگی کردن
zigzags
U
حرکت زیگزاگی کردن
larrup
U
سنگین حرکت کردن
zigzagged
U
حرکت زیگزاگی کردن
zigzag
U
حرکت زیگزاگی کردن
crabs
U
به پهلو حرکت کردن
trails
U
بدنبال حرکت کردن
trailing
U
بدنبال حرکت کردن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
streaked
U
بسرعت حرکت کردن
lazy
U
باکندی حرکت کردن
range
U
سیر و حرکت کردن
ranged
U
سیر و حرکت کردن
ranges
U
سیر و حرکت کردن
lazier
U
باکندی حرکت کردن
laziest
U
باکندی حرکت کردن
to move on
U
واداربه حرکت کردن
trances
U
باچالاکی حرکت کردن
trance
U
باچالاکی حرکت کردن
spiral
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
pule
U
باصدا حرکت کردن
spirals
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
to make an early start
U
زود حرکت کردن
skeet
U
باسرعت حرکت کردن
streaks
U
بسرعت حرکت کردن
sailings
U
با نازوعشوه حرکت کردن
infile
U
به ستون دو حرکت کردن
lugging
U
سنگین حرکت کردن
sailed
U
با نازوعشوه حرکت کردن
streaking
U
بسرعت حرکت کردن
streak
U
بسرعت حرکت کردن
lug
U
سنگین حرکت کردن
submarines
U
زیردریا حرکت کردن
sail
U
با نازوعشوه حرکت کردن
lugged
U
سنگین حرکت کردن
lugs
U
سنگین حرکت کردن
submarine
U
زیردریا حرکت کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
underway
U
در حال حرکت کردن
darting
U
بسرعت حرکت کردن
whirry
U
بعجله حرکت کردن
jink
U
بسرعت حرکت کردن
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
dart
U
بسرعت حرکت کردن
darted
U
بسرعت حرکت کردن
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
n tuple
U
N جایی
minx
U
زن هر جایی
wherever
U
جایی که
charnel house
U
جایی که
someplace
U
یک جایی
someplace
U
جایی
inopportunity
U
بی جایی
inopportuneness
U
بی جایی
rippling
U
بطور موجی حرکت کردن
rippled
U
بطور موجی حرکت کردن
slugs
U
مثل حلزون حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن تکان خوردن
zooms
U
با صدای وزوز حرکت کردن
ripples
U
بطور موجی حرکت کردن
depart
U
روانه شدن حرکت کردن
skipped
U
رقص کنان حرکت کردن
departs
U
روانه شدن حرکت کردن
To move backwards and forwards.
U
عقب وجلو حرکت کردن
skip
U
رقص کنان حرکت کردن
choking
U
مسدود کردن از حرکت بازداشتن
skips
U
رقص کنان حرکت کردن
departing
U
روانه شدن حرکت کردن
shuffling
U
این سو وان سو حرکت کردن
shuffles
U
این سو وان سو حرکت کردن
ripple
U
بطور موجی حرکت کردن
zoomed
U
با صدای وزوز حرکت کردن
freewheels
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
hulk
U
باسنگینی ورخوت حرکت کردن
freewheel
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
move
U
حرکت کردن تکان خوردن
starboard
U
بطرف راست حرکت کردن
whish
U
باصدای هیس حرکت کردن
zoom
U
با صدای وزوز حرکت کردن
ambulate
U
حرکت کردن درحرکت بودن
shuffle
U
این سو وان سو حرکت کردن
shuffled
U
این سو وان سو حرکت کردن
criss-cross
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
slugged
U
مثل حلزون حرکت کردن
slug
U
مثل حلزون حرکت کردن
hulks
U
باسنگینی ورخوت حرکت کردن
criss-crossing
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crosses
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossed
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن تکان خوردن
accosted
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
troupes
U
بصورت دسته حرکت کردن
troupe
U
بصورت دسته حرکت کردن
wriggle
U
حرکت کرم وار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com