English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
he was petrified with fear U از ترس بیحس یا بی حرکت شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
numb U بیحس
obtuse U بیحس
callous U بیحس
numbed U بیحس
senseless U بیحس
insensible U بیحس
numbs U بیحس
impassive U بیحس
insensitive U بیحس
insensitivity U بیحس
insensate U بیحس
astonied U بیحس
numbly U بطور بیحس
seared conscience U وجدان بیحس
nonlethal U بیحس کننده
amortize U بیحس کردن
to anaesthetize locally U بیحس کردن
numbing U بیحس کننده
numbed U بیحس یاکرخت کردن
numbs U بیحس یاکرخت کردن
numb U بیحس یاکرخت کردن
anesthetizing U بیهوش یا بیحس کردن
anesthetized U بیهوش یا بیحس کردن
incapable of pain U بیحس نسبت بدرد
anaesthetizes U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetized U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetize U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetising U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetised U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetises U بیهوش یا بیحس کردن
anesthetizes U بیهوش یا بیحس کردن
to benvmb with cold U از سرما بیحس کردن
anaesthetizing U بیهوش یا بیحس کردن
unfeeling U بیحس فاقد احساسات
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
procaine U نمک قلیایی بیحس کننده
paralyze U از کار انداختن بیحس کردن
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
animation U حرکت
travels U حرکت
stirabout U حرکت
behaviour U حرکت
stationary U بی حرکت
traveled U حرکت
locomotion U حرکت
statist U بی حرکت
animations U حرکت
motions U حرکت
travel U حرکت
stock still U بی حرکت
behavior U حرکت
motioning U حرکت
motion U حرکت
as you were U حرکت از نو
moved U حرکت
motioned U حرکت
behaviuor U حرکت
immobile U بی حرکت
stiller U بی حرکت
stillest U بی حرکت
stills U بی حرکت
progressing U حرکت
progresses U حرکت
otiose U بی حرکت
on the move U در حرکت
progressed U حرکت
progress U حرکت
inert U بی حرکت
still U بی حرکت
maneuver U حرکت
gest U حرکت
geste U حرکت
animals U حس و حرکت
animal U حس و حرکت
scrolling U حرکت
haviour U حرکت
running U در حرکت
frozen U بی حرکت
departures U حرکت
afloat U در حرکت
shifts U حرکت
shifted U حرکت
demeanour U حرکت
motionless U بی حرکت
oi U در حرکت
departure U حرکت
movement U حرکت
vapid U بی حرکت
stock-still U بی حرکت
moveless U بی حرکت
demeanor U حرکت
traversed U حرکت
traverse U حرکت
circulations U حرکت
circulation U حرکت
moves U حرکت
gesturing U حرکت
agog U در حرکت
hold still <idiom> U بی حرکت
shift U حرکت
square move U حرکت
traversing U حرکت
traverses U حرکت
vowel point U حرکت
gestured U حرکت
stirs U حرکت
stir U حرکت
patting U بی حرکت
move U حرکت
pats U بی حرکت
ambulation U حرکت
pat U بی حرکت
stirred U حرکت
stirrings U حرکت
sedentary U بی حرکت
patted U بی حرکت
agoing U در حرکت
gesture U حرکت
skewing U کج حرکت کردن
rushed U حرکت شدید
forced movement U حرکت اجباری
human movement U حرکت انسان
expressive movement U حرکت بیانگر
immobilization U بی حرکت شدن
in gear U اماده حرکت
skew U کج حرکت کردن
dyskinesia U حرکت پریشی
braid U حرکت سریع
rushing U حرکت شدید
maneuver and fire U اتش و حرکت
intentional movement U حرکت عمدی
braided U حرکت سریع
braids U حرکت سریع
dart U حرکت تند
horizontal scrolling U حرکت افقی
froissement U حرکت بافشار
rush U حرکت شدید
innovations U حرکت جدید
get under way U حرکت کردن
glassily U بطورمات و بی حرکت
innovation U حرکت جدید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com