English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
to try out U خوب ازمایش کردن کاملاازمودن تصفیه کردن گداختن
to bring to the proof U ازمایش کردن
approving U ازمایش کردن
examined U ازمایش کردن
tested U ازمایش کردن
gauged U ازمایش کردن
gage U ازمایش کردن
test U ازمایش کردن
gauge U ازمایش کردن
approves U ازمایش کردن
quizzes U ازمایش کردن
quiz U ازمایش کردن
examine U ازمایش کردن
gauges U ازمایش کردن
examining U ازمایش کردن
examines U ازمایش کردن
tests U ازمایش کردن
approve U ازمایش کردن
analyzed U با تجزیه ازمایش کردن
tests U ازمایش کردن امتحان
analyse U با تجزیه ازمایش کردن
test U ازمایش کردن امتحان
analyzes U با تجزیه ازمایش کردن
analyzing U با تجزیه ازمایش کردن
tested U ازمایش کردن امتحان
to put to proof U ازمایش کردن دراوردن
analysing U با تجزیه ازمایش کردن
analyses U با تجزیه ازمایش کردن
analysed U با تجزیه ازمایش کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
test U تست کردن ازمایش
essays U ازمایش کردن ازمودن
tested U تست کردن ازمایش
essay U ازمایش کردن ازمودن
tests U تست کردن ازمایش
trial U ازمایش کردن ازمایشی
trials U ازمایش کردن ازمایشی
bending test U ازمایش خمش ازمون تا کردن
check up U رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
analyze U باتجزیه ازمایش کردن فرگشایی کردن
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
septum U حفرههای بینی پره بینی
predictions U از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
schedule U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedules U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
prediction U از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
to read people's hands U کف بینی کردن
experimenting U تجربه کردن ازمایش کردن
experiments U تجربه کردن ازمایش کردن
experimented U تجربه کردن ازمایش کردن
experiment U تجربه کردن ازمایش کردن
preparations U پیش بینی کردن
second guess U پیش بینی کردن
dopes U پیش بینی کردن
augur U پیش بینی کردن
augured U پیش بینی کردن
auguring U پیش بینی کردن
anticipating U پیش بینی کردن
second-guessed U پیش بینی کردن
preparation U پیش بینی کردن
forecasted U پیش بینی کردن
prevision U پیش بینی کردن
previse U پیش بینی کردن
second-guessing U پیش بینی کردن
second-guesses U پیش بینی کردن
forecasts U پیش بینی کردن
plans U پیش بینی کردن
to make provision U پیش بینی کردن
plan U پیش بینی کردن
second-guess U پیش بینی کردن
forecast U پیش بینی کردن
foreshow U پیش بینی کردن
to blow one's nose U بینی پاک کردن
dope U پیش بینی کردن
augurs U پیش بینی کردن
foresees U پیش بینی کردن
anticipate U پیش بینی کردن
foresee U پیش بینی کردن
anticipated U پیش بینی کردن
anticipates U پیش بینی کردن
prognosticate U پیش بینی کردن
nose-picking U انگشت کردن در بینی
miscalculated U بدپیش بینی کردن
miscalculate U بدپیش بینی کردن
miscalculates U بدپیش بینی کردن
miscalculating U بدپیش بینی کردن
expect U پیش بینی کردن
expecting U پیش بینی کردن
expected U پیش بینی کردن
expects U پیش بینی کردن
to stand the racket U ازعهده ازمایش برامدن تحمل سختی وامتحان کردن بردباری
predicts U قبلا پیش بینی کردن
antedated U پیش بینی کردن جلوانداختن
antedates U پیش بینی کردن جلوانداختن
look forward to something <idiom> U را لذت پیش بینی کردن
to provide for old age U پیش بینی روزگارپیری را کردن
miscalculate U پیش بینی غلط کردن
predicting U قبلا پیش بینی کردن
preselect U پیش بینی موضع کردن
miscalculated U پیش بینی غلط کردن
miscalculates U پیش بینی غلط کردن
antedate U پیش بینی کردن جلوانداختن
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
miscalculating U پیش بینی غلط کردن
predict U قبلا پیش بینی کردن
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
forecasts U براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted U براورد کردن از قبل پیش بینی
snuffled U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
forecast U براورد کردن از قبل پیش بینی
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
snuffles U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
extrapolated U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolate U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolates U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
emunctory U مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
predecessor U قبلی
preceding U قبلی
ex- U قبلی
ex U قبلی
one-time U قبلی
foregone U قبلی
predecessors U قبلی
prior U قبلی
fore U قبلی
previous U قبلی
aforetime U قبلی
late war U جنگ قبلی
background U معلومات قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
predispostion U تمایل قبلی
forethought U اندیشه قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
presupposition U فرض قبلی
predilections U تمایل قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
forewarning U اخطار قبلی
predesignation U تعیین قبلی
premonition U اخطار قبلی
premonitions U اخطار قبلی
premeditated U با قصد قبلی
previews U اطلاع قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
previous work U کارهای قبلی
chain U از کلمه قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com