English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
self discharging U ازاد سازنده نفس خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pertubative U اشفته سازنده مضطرب سازنده
glide path U مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
high sea U دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
fabricant U سازنده
manufacturers U سازنده
manufacturer U سازنده
builders U سازنده
fomative U سازنده
makers U سازنده
constructive U سازنده
builder U سازنده
instrumentalists U سازنده
compositors U سازنده
instrumentalist U سازنده
concoctor U سازنده
component U سازنده
maker U سازنده
compositor U سازنده
producer U سازنده
producers U سازنده
constituent U سازنده
constructor U سازنده
wright U سازنده
fabricator U سازنده
components U سازنده
constituents U سازنده
refrigerative U خنک سازنده
factor U سازنده فاکتور
refrigrative U خنک سازنده
factors U سازنده فاکتور
irradiative U روشن سازنده
inveigler U گمراه سازنده
interceptive U جدا سازنده
purificative U پا سازنده تطهیری
composers U سازنده مصنف
manufacturers' agent U نماینده سازنده
melodist U سازنده ملودی
manifestative U اشکار سازنده
lutist U سازنده عود
manufacturer's agent U نماینده سازنده
composer U سازنده مصنف
presentive U مجسم سازنده
qualifiers U ملایم سازنده
qualifier U ملایم سازنده
procreator U موجد سازنده
qualificatory U محدود سازنده
incorporator U یکی سازنده
procreation U سازنده زایش
fabricator U سازنده وسایل
assurer U مطمئن سازنده
assuror U مطمئن سازنده
enslaver U بنده سازنده
elucidatory U روشن سازنده
distractive U پریشان سازنده
dissipative U پراکنده سازنده
dispossessor U بی بهره سازنده
depletive U تهی سازنده
deific U خدا سازنده
coordinative U متناسب سازنده
alterative U دگرگون سازنده
film developer U سازنده فیلم
lubricate U روان سازنده
lubricated U روان سازنده
lubricates U روان سازنده
lubricating U روان سازنده
lubricant U روان سازنده
lubricants U روان سازنده
builders U موسس سازنده
builder U موسس سازنده
ingredient U عنصر سازنده
ingredients U عنصر سازنده
restrictive U محدود سازنده
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
component U جزء سازنده
spoiler U فاسد سازنده
separative U جدا سازنده
subjugator U مطیع سازنده
supersessive U لغو سازنده
suppressive U موقوف سازنده
suppressor U موقوف سازنده
components U جزء سازنده
vitiator U تباه سازنده
sonneteer U سازنده غزل
renovator U باز نو سازنده
boilermaker U سازنده دیگ بخار
toyer U سازنده اسباب بازی
manufacturer's software U نرم افزار سازنده
diallist U سازنده ساعت افتابی
metrist U سازنده نظم وشعر
elucidative U تفسیری روشن سازنده
boiler maker U سازنده دیگ بخار
loathful U دافع بیرغبت سازنده
wright U کارگر سازنده نجار
manufacturers U تولید کننده سازنده
manufacturer U تولید کننده سازنده
indican U ماده سازنده نیل
compositions U نسبت اجزای سازنده
compositions U نسبت اجزاء سازنده
composition U نسبت اجزای سازنده
composition U نسبت اجزاء سازنده
ideologue U سازنده ایده ئولوژی
ceramicist U سازنده فروف سفالین
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
producer advertising U تبلیغ توسط سازنده
formative U ترکیب کننده سازنده
purificatory U پاک سازنده تطهیری
procurer U فراهم سازنده جاکش
paper stainer U سازنده کاغذهای دیواری
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
reflective U بازتابنده منعکس سازنده
ceramist U سازنده فروف سفالین
mitigatory U سبک سازنده مخفف
pictorial U تصویر نما مجسم سازنده
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
data general corporation U سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
perversive U گمراه کننده منحرف سازنده
spoilsman U تباه کننده فاسد سازنده
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
humiliating U پست سازنده خفیف کننده
humiliatingly U پست سازنده خفیف کننده
pastoralist U سازنده شعرهای روستایی چوپان
illusive U گمراه کننده مشتبه سازنده
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
mitigative U سبک سازنده تخفیف دهنده
producers U عمل اورنده سازنده باراورنده
illusory U گمراه کننده مشتبه سازنده
carver U قلم سنگ تراشی سازنده
producer U عمل اورنده سازنده باراورنده
wet cooper U سازنده چلیک برای مایعات
detonating U محترق شونده منفجر سازنده
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
Dec U یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
digital equipment corporation U سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
flag waver U مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
borland international U یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
dry cooper U سازنده چلیک برای خشکه بار
horner U سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
leukosis U زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
smokescreen U عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
outriggers U اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
metencephalon U قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
free issue materials U موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
parbasis U سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
exempted U ازاد
free U ازاد
exempt U ازاد
unattached U ازاد
freeing U ازاد
go as you please U ازاد
exempting U ازاد
absolutes U ازاد
disengaged U ازاد
unihibit U ازاد
immune U ازاد
unihibited U ازاد
free play U ازاد
absolute U ازاد
freeman U ازاد
frees U ازاد
freemen U ازاد
fetterless U ازاد
loosest U ول ازاد
sweepers U بک ازاد
suspended floor U کف ازاد
stand easel U ازاد
looser U ول ازاد
self administered U ازاد
self service U ازاد
self-service U ازاد
unrestrained U ازاد
stand at ease U ازاد
slack water U اب ازاد
exempts U ازاد
degage U ازاد
immundity U ازاد
open U ازاد
footloose U ازاد
idle line U خط ازاد
freed U ازاد
sweep back U بک ازاد
opens U ازاد
loose U ول ازاد
opened U ازاد
sweeper U بک ازاد
at ease U ازاد
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
deallocation U ازاد سازی
deallocate U ازاد کردن
free economy U اقتصاد ازاد
datum level U سطح اب ازاد
free electron U الکترون ازاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com