Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rated altitude
U
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peaking
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peak
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peaks
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
it is a racy wine
U
شراب رادارد
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
He is in fear of his life.
U
ترس جانش رادارد
best governed country
U
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
altiudinal
U
ارتفاعی
altitudinal
U
ارتفاعی
alt azimuth mounting
U
استقرار سمت- ارتفاعی
topographical surveying
U
نقشه برداری ارتفاعی
critical altitude
U
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
topographic map
U
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
power meter
U
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system
U
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
water injection
U
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
estrus
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
radar altitude
U
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
timing disc
U
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
rating
U
توان نامی توان قدرت
ratings
U
توان نامی توان قدرت
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
U
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter
U
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
U
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
bed levels
U
نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
maximum
U
بیشترین
utmost
U
بیشترین
uttermost
U
بیشترین
most
U
بیشترین
peak demand
U
بیشترین تقاضا
maximum slope
U
بیشترین شیب
highest price
U
بیشترین قیمت
peak speed
U
بیشترین تندی
best profit output
U
محصول در بیشترین مقدارسود
machine address
U
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address
U
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
superlative
U
بیشترین درجه عالی
superlatives
U
بیشترین درجه عالی
make the most of
<idiom>
U
بیشترین سود را بردن
ultimate strength
U
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
peaking
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
best profit point
U
نقطه بیشترین مقدار سود
peak
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaks
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
range
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
make time
<idiom>
U
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
ranged
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
peaking
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
ranges
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
available
U
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
peak
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaks
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
columns
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
column
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
spanned
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channel
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeling
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
spanning
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
capacity
U
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
capacities
U
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
channelled
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channels
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
spans
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channeled
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
maximum
U
بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
physical record
U
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
best rate of climb speed
U
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
throughput
U
بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
untimate load
U
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
resolutions
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
fan
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
resolution
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
fans
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
activities
U
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activity
U
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
limiting velocity
U
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
tolerances
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerance
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
fanned
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
key
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
limits
U
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
fanning
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
aggregates
U
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
rate
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
aggregate
U
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
limit load
U
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
Shannon's Law
U
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
best angle of climb airspeed
U
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
duty rated
U
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
best economy mixture
U
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
cruise control
U
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
minimal tree
U
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
fan
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
fixed point notation =
U
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
auctioneering device
U
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
clamper
U
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
exponent
U
توان
equipotent
U
هم توان
p
U
توان
isoelectric
U
هم توان
ambidextral
U
دو سو توان
low power
U
توان کم
vigour
U
توان
ambidextrous
U
دو سو توان
oligotrophic
U
کم توان
potency
U
توان
capacitance
U
توان
high-powered
U
پر توان
potential
U
توان
powers
U
توان
power
U
توان
powering
U
توان
vigor
U
توان
vim
U
توان
throughput
U
توان
exponents
U
توان
powered
U
توان
whisker
U
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
engine performance
U
توان موتور
electric power
U
توان برقی
constant power
U
توان دائمی
effective power
U
توان موثر
cosine meter
U
توان سنج
dynomometer
U
توان سنج
useful power
U
توان مفید
fluctuating power
U
توان نوشی
dispersive power
U
توان پاشندگی
discriminating power
U
توان افتراق
constant power
U
توان ثابت
connected load
U
توان اتصال
vector power
U
توان برداری
capacity range
U
حیطه توان
brake horsepower
U
توان مفید
biological potential
U
توان زیستی
power
U
توان
[ریاضی]
circuit breaking capacity
U
توان قطع
exponent
U
توان
[ریاضی]
complex power
U
توان مختلط
compression strength
U
توان فشاری
physical medicine
U
طب توان بخشی
wattless power
U
توان هرز
wattmeter
U
توان سنج
complex power
U
توان موهومی
to the power of
[three]
U
به توان
[سه]
[ریاضی]
potential energy
U
نهان توان
reactive power
U
توان واکنشی
reactive power
U
توان راکتیو
reactive volt amperes
U
توان هرز
output power
U
توان خروجی
out put
U
توان دستگاهها
reactor output
U
توان راکتور
motor output
U
توان موتور
real power
U
توان حقیقی
microcomputer
U
کامپیوتر کم توان
real power
U
توان موثر
reactive power
U
توان هرز
rated output
U
توان نامی
power circuit
U
مدار توان
simple circuit
U
مدار توان
power endurance
U
توان استقامت
power factor
U
ضریب توان
power function
U
تابع توان
power level
U
تراز توان
power level indicator
U
توان نما
power loss
U
اتلاف توان
power output
U
توان خروجی
puissance
U
توان قدرت
maximum available powere
U
توان حداکثر
received power
U
توان دریافتی
resolution power
U
توان تفکیک
i^ r loss
U
اتلاف توان
i. and evdevolution
U
توان یابی
horse power
U
توان موتور
heating power
U
توان حرارتی
true power
U
توان حقیقی
h.p.
U
توان اسب
flexural strength
U
توان خمشی
exponentiation
U
به توان رساندن
explosive power
U
توان انفجاری
true power
U
توان متوسط
true power
U
توان واقعی
idle current wattmeter
U
توان کورسنج
idle power
U
توان کور
low power
U
توان کوچک
sounp power
U
توان صوتی
light output ratio
U
توان نور
tensile strength
U
توان کششی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com