English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roadmix U اختلاط در سر راه امیختن در راه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
miscibility U قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
Other Matches
mix U اختلاط
conglomerates U اختلاط
conglomerate U اختلاط
medleys U اختلاط
medley U اختلاط
intermixture U اختلاط
liquation U اختلاط
macedoine U اختلاط
melange U اختلاط
mixture U اختلاط
mixtures U اختلاط
mixes U اختلاط
colligation U اختلاط
alloyage U اختلاط
consolidation U اختلاط
welter U اختلاط
commixture U اختلاط
glomeration U اختلاط
brews U اختلاط
brewed U اختلاط
brew U اختلاط
mixedness U اختلاط
mergers U اختلاط
merger U اختلاط
alloys U اختلاط
alloy U اختلاط
syntheses U هم گذاری اختلاط
immiscibility U غیرقابلیت اختلاط
instruction mix U اختلاط دستورالعمل
insalivation U اختلاط با بزاق
consolute U اختلاط پذیری
etherization U اختلاط با اتر
immixture U اختلاط و امتزاج
synthesis U هم گذاری اختلاط
mix design U طرح اختلاط
mixing coefficient U ضریب اختلاط
conglomeration U اختلاط شرکتها
mixing in place U اختلاط غر سر کار
mixing valve U دریچه اختلاط
mixture temperature U دمای اختلاط
conglomerations U اختلاط شرکتها
plant mixing U اختلاط در کارخانه
alligation U قائده اختلاط و امتزاج
glomerate U اختلاط کلوخه شده
mix design U تعیین نسبتهای اختلاط
miscible U قابل اختلاط حل پذیر
amalgamation U ادغام یا اختلاط شرکتها
central mixing plant U مرکز اختلاط بتن
dissonance U اختلاط اصوات و اهنگهای ناموزون
collage U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
integrate U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrates U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
incross U اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
integrating U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
amalgamated U امیختن
to alloy gold with copper U امیختن
mix U امیختن
amalgamate U امیختن
mell U امیختن
amalgamating U امیختن
amalgamates U امیختن
mixes U امیختن
interlard U امیختن
intermixing U در هم امیختن
immix U در هم امیختن
inosculate U امیختن
interblend U در هم امیختن
to stir up U امیختن
mingled U امیختن
interblend U امیختن
admix U امیختن
incorporating U امیختن
incorporates U امیختن
synthetize U امیختن
incorporate U امیختن
brewed U امیختن
intermingling U با هم امیختن
synthesises U امیختن
synthesising U امیختن
synthesize U امیختن
synthesized U امیختن
synthesizes U امیختن
synthesizing U امیختن
intermingled U با هم امیختن
intermingle U با هم امیختن
fuse U امیختن
blends U امیختن
brews U امیختن
fused U امیختن
brew U امیختن
blend U امیختن
synthesised U امیختن
combining U امیختن
meddles U امیختن
mingling U امیختن
meddled U امیختن
meddle U امیختن
mingles U امیختن
mingle U امیختن
combine U امیختن
intermingles U با هم امیختن
combines U امیختن
oxygenize U با اکسیژن امیختن
scrambles U درهم امیختن
scrambled U درهم امیختن
intermix U بهم امیختن
interfusion U بهم امیختن
interlace U در هم امیختن در هم بافتن
womanize U بازنان امیختن
inviscade U با چسب امیختن
scramble U درهم امیختن
fold U بهم امیختن
inviscate U باچیزچسبناک امیختن
folded U بهم امیختن
mixing in place U امیختن در جا مخلوط در جا
folds U بهم امیختن
plant mixing U امیختن در کارخانه
sentimentalize U با احساسات امیختن
scrambling U درهم امیختن
sulfurate U با گوگرد امیختن
fuse U فیوزدارکردن امیختن
sulfuret U با گوگرد امیختن
fused U فیوزدارکردن امیختن
oxygenated U اکسیژن امیختن
coalesce U بهم امیختن
knead U سرشتن امیختن
carburet U باذغال امیختن
carbonation U عمل امیختن با
shuffles U بهم امیختن
kneading U سرشتن امیختن
interweave U باهم امیختن
shuffling U بهم امیختن
kneaded U سرشتن امیختن
shuffled U بهم امیختن
shuffle U بهم امیختن
interweaves U باهم امیختن
interweaving U باهم امیختن
interwove U باهم امیختن
kneads U سرشتن امیختن
commingle U بهم امیختن
oxygenating U اکسیژن امیختن
immingle U درهم امیختن
oxygenate U اکسیژن امیختن
oxygenates U اکسیژن امیختن
coalesces U بهم امیختن
coalescing U بهم امیختن
coalesced U بهم امیختن
mixes U امیختن مخلوط کردن
sulfate U با اسید سولفوریک امیختن
mixing U بهم زدن امیختن
conjugate U درهم امیختن توام
mix U امیختن مخلوط کردن
grade U جورکردن باهم امیختن
grades U جورکردن باهم امیختن
attemper U نرم کردن امیختن
compounds U : ترکیب کردن امیختن
compounded U : ترکیب کردن امیختن
compound U : ترکیب کردن امیختن
sulphate U با اسید سولفوریک امیختن
interfuse U بهم امیختن افشاندن
pepsinate U با جوهر گوارنده امیختن
intermix U در هم امیختن با هم مخلوط کردن
loading U امیختن موادخارجی به شراب
aluminum coating by spraying amalgamate U روکش الومینیوم کردن امیختن
sectarianize U با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
insalivate U با خدو اغشتن با بزاق امیختن
immingle U بهم امیختن مخلوط کردن
to mull a mull of U داغ کردن و امیختن باادویه و قند
barbarize U با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
premix U قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
lard to butter U جازدن کره بوسیله امیختن باچربی هاو روغنهای دیگرمانند پیه خوک
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
consolidation U درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
womannize U زن صفت کردن مخنث کردن بازنان امیختن
to puddle clay and sand U ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
interosculate U بهم پیوستن بهم امیختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com