Total search result: 201 (21 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
membrane keyboard U |
احساس کننده فشار را فعال میکند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
mechanical mouse U |
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند |
 |
 |
key |
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند |
 |
 |
carebaria U |
احساس فشار در سر |
 |
 |
hotter U |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
 |
 |
hot U |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
 |
 |
hottest U |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
 |
 |
compensating relief valve U |
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است |
 |
 |
feelers U |
احساس کننده |
 |
 |
feeler U |
احساس کننده |
 |
 |
actuator U |
فعال کننده |
 |
 |
sensitive U |
آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند |
 |
 |
the bird is p of that event U |
مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند |
 |
 |
ce U |
تراشه فعال کننده |
 |
 |
psychoactive drug U |
داروی فعال کننده روان |
 |
 |
masks U |
کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند |
 |
 |
mask U |
کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند |
 |
 |
direct coupled transistor logic U |
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند |
 |
 |
epo U |
Off Power Emergency مدار و دکمههای فعال کننده ان |
 |
 |
interrupt U |
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند |
 |
 |
interrupting U |
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند |
 |
 |
interrupts U |
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند |
 |
 |
handles U |
شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد |
 |
 |
handle U |
شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد |
 |
 |
mouse U |
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند |
 |
 |
mouses U |
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند |
 |
 |
extrasensory U |
ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی |
 |
 |
pressure gaverner U |
تنظیم کننده فشار |
 |
 |
jet mixer U |
مخلوط کننده با فشار اب |
 |
 |
voltage stabilizer U |
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ |
 |
 |
angst U |
احساس وحشت و نگرانی احساس بیم |
 |
 |
high pressure sterilizer U |
استرلیزه کننده فشار قوی |
 |
 |
high pressure compressor U |
منراکم کننده فشار قوی |
 |
 |
cross hairs U |
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند |
 |
 |
pressure equalized addition funnel U |
قیف افزایشی متعادل کننده فشار |
 |
 |
bilge blocks U |
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی |
 |
 |
drill press U |
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری |
 |
 |
cartridge actuated device U |
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان |
 |
 |
look ahead U |
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند |
 |
 |
active U |
هدف فعال خط مشی فعال |
 |
 |
foreground program U |
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد |
 |
 |
touch U |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
 |
 |
touches U |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
 |
 |
back pressure turbine U |
توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود |
 |
 |
barometric altimeter U |
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند |
 |
 |
synesthesia U |
احساس سوزش یادرد در یک عضو بدن در اثروجود درد در عضو دیگر بدن احساس متقارن |
 |
 |
quadrature encoding U |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |
 |
 |
mail server U |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
 |
 |
camper U |
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند |
 |
 |
campers U |
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند |
 |
 |
automatic reset circuit breaker U |
محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند |
 |
 |
coupling base U |
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند |
 |
 |
variable area nozzle U |
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند |
 |
 |
basics U |
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند |
 |
 |
basic U |
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند |
 |
 |
feep U |
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند |
 |
 |
crossing target U |
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه |
 |
 |
compressors U |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
 |
 |
compressor U |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
 |
 |
serials U |
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند |
 |
 |
form U |
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند |
 |
 |
forms U |
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند |
 |
 |
serial U |
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند |
 |
 |
formed U |
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند |
 |
 |
reperforator U |
ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم |
 |
 |
computer nik U |
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند |
 |
 |
cabin pressure U |
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون |
 |
 |
pressurized cabin U |
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار |
 |
 |
maintenance U |
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند |
 |
 |
quadratic quotient search U |
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند |
 |
 |
printhead U |
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است |
 |
 |
Q Channel U |
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند |
 |
 |
pitot static system U |
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است |
 |
 |
pore pressure U |
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی |
 |
 |
texts U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
 |
 |
text U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
 |
 |
logo U |
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو |
 |
 |
adder U |
تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند |
 |
 |
adders U |
تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند |
 |
 |
Hayes Corporation U |
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند |
 |
 |
carried U |
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند |
 |
 |
carries U |
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند |
 |
 |
carrying U |
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند |
 |
 |
carry U |
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند |
 |
 |
dump U |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
 |
 |
cabin pressurization safety valve U |
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین |
 |
 |
compressor pressure ratio U |
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان |
 |
 |
isopiestic U |
دارای فشار یکسان خط هم فشار |
 |
 |
editing run U |
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند |
 |
 |
transponder U |
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند |
 |
 |
repeater U |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
 |
 |
intelligence U |
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است |
 |
 |
artificial intelligence U |
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است |
 |
 |
BNC connector U |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
 |
 |
low head plant U |
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف |
 |
 |
air cooled oil cooler U |
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند |
 |
 |
automonitor U |
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند |
 |
 |
MIDI sequencer U |
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند |
 |
 |
corrector U |
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده |
 |
 |
adder U |
جمع کننده کامل یک بیتی که دو کلمه یک بیتی را در یک زمان جمع میکند |
 |
 |
adders U |
جمع کننده کامل یک بیتی که دو کلمه یک بیتی را در یک زمان جمع میکند |
 |
 |
piezoelectric U |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
 |
 |
energy absorber U |
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار |
 |
 |
feeling U |
احساس |
 |
 |
sensed U |
احساس |
 |
 |
sensed U |
حس احساس |
 |
 |
esthesis U |
احساس |
 |
 |
sense U |
احساس |
 |
 |
feelings U |
احساس |
 |
 |
sense line U |
خط احساس |
 |
 |
sense U |
حس احساس |
 |
 |
aesthesiogenic U |
احساس زا |
 |
 |
senses U |
احساس |
 |
 |
aesthsis U |
احساس |
 |
 |
sentiment U |
احساس |
 |
 |
sensing U |
احساس |
 |
 |
thick skinned U |
بی احساس |
 |
 |
apathetic U |
بی احساس |
 |
 |
appriciation U |
احساس |
 |
 |
percipience U |
احساس |
 |
 |
sensation U |
احساس |
 |
 |
impression U |
احساس |
 |
 |
gusto U |
احساس |
 |
 |
apperception U |
احساس |
 |
 |
senses U |
حس احساس |
 |
 |
impressions U |
احساس |
 |
 |
sensations U |
احساس |
 |
 |
impluse level U |
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای |
 |
 |
high voltage transformer U |
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی |
 |
 |
up U |
فعال |
 |
 |
active U |
فعال |
 |
 |
active cell U |
سل فعال |
 |
 |
sthenic U |
فعال |
 |
 |
efective U |
فعال |
 |
 |
go-ahead U |
فعال |
 |
 |
snell U |
فعال |
 |
 |
energetic U |
فعال |
 |
 |
smacker U |
فعال |
 |
 |
light footed U |
فعال |
 |
 |
smacking U |
فعال |
 |
 |
operational U |
فعال |
 |
 |
astir U |
فعال |
 |
 |
light foot U |
فعال |
 |
 |
strenuous U |
فعال |
 |
 |
upped U |
فعال |
 |
 |
upping U |
فعال |
 |
 |
commissioned <adj.> U |
فعال |
 |
 |
assembler U |
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم |
 |
 |
subjective sensation U |
احساس غیرعینی |
 |
 |
sensibilities U |
احساس ودرک هش |
 |
 |
antipathy U |
احساس مخالف |
 |
 |
nostalgia U |
احساس غربت |
 |
 |
tail between one's legs <idiom> U |
احساس شرمندگی |
 |
 |
sensibility U |
احساس ودرک هش |
 |
 |
aesthesia U |
قوه احساس |
 |
 |
amenability U |
احساس مسئولیت |
 |
 |
handles U |
احساس بادست |
 |
 |
handle U |
احساس بادست |
 |
 |
malease U |
احساس مرض |
 |
 |
heavy heart <idiom> U |
احساس ناراحتی |
 |
 |
malaise U |
احساس مرض |
 |
 |
supersensory U |
مافوق احساس |
 |
 |
dual sensation U |
احساس دوگانه |
 |
 |
sense organ U |
عامل احساس |
 |
 |
sensation of hunger U |
احساس گرسنگی |
 |
 |
dreaded <adj.> U |
پر از احساس هراس |
 |
 |
euthymia U |
احساس سرحالی |
 |
 |
pang U |
احساس بد وناگهانی |
 |
 |
stolidly U |
فاقد احساس |
 |
 |
appreciated U |
احساس کردن |
 |
 |
itchiness U |
احساس خارش |
 |
 |
feel U |
احساس کردن |
 |
 |
esthesiometer U |
احساس سنج |
 |
 |
aggro U |
احساس پرخاشگری |
 |
 |
sense switch U |
گزینهء احساس |
 |
 |
guilt feeling U |
احساس گناه |
 |
 |
impassible U |
فاقد احساس |
 |
 |
appreciating U |
احساس کردن |
 |
 |
appreciates U |
احساس کردن |
 |
 |
stolid U |
فاقد احساس |
 |
 |
limen U |
استانه احساس |
 |
 |
sense U |
احساس کردن |
 |
 |
humiliation U |
احساس حقارت |
 |
 |
sensed U |
احساس کردن |
 |
 |
perceptions U |
دریافت احساس |
 |
 |
feeling of inadequacy U |
احساس نابسندگی |
 |
 |
feels U |
احساس کردن |
 |
 |
feeling of inadequacy U |
احساس بی کفایتی |
 |
 |
really U |
احساس میکنم |
 |
 |
appreciate U |
احساس کردن |
 |
 |
senses U |
احساس کردن |
 |
 |
perished [British] [colloquial] [feeling extremely cold] <adj.> U |
احساس یخ زدگی |
 |
 |
chilled to the bones <idiom> U |
احساس یخ زدگی |
 |
 |
sense wire U |
سیم احساس |
 |
 |
sensorium U |
مرکز احساس |
 |
 |
perception U |
دریافت احساس |
 |
 |
paged U |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
 |
 |
pages U |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
 |
 |
page U |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
 |
 |
destructive cursor U |
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند |
 |
 |
fault U |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
 |