English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interlock U اتصال دادن تزویج شدن
interlocked U اتصال دادن تزویج شدن
interlocking U اتصال دادن تزویج شدن
interlocks U اتصال دادن تزویج شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
to switch on U اتصال دادن جریان دادن
interconnect U با هم اتصال دادن
bridged U اتصال دادن
interconnect U اتصال دادن
synchronised U با هم اتصال دادن
synchronises U با هم اتصال دادن
operated U اتصال دادن
to put through U اتصال دادن به
synchronising U با هم اتصال دادن
bridge U اتصال دادن
bridges U اتصال دادن
operates U اتصال دادن
operate U اتصال دادن
interconnected U اتصال دادن
interconnected U با هم اتصال دادن
interconnecting U با هم اتصال دادن
synchronize U با هم اتصال دادن
interconnects U با هم اتصال دادن
interconnecting U اتصال دادن
to make contact U اتصال دادن
interconnects U اتصال دادن
synchronizes U با هم اتصال دادن
splice U اتصال دادن با جوش
interconnect U با یکدیگر اتصال دادن
spliced U اتصال دادن با جوش
splices U اتصال دادن با جوش
splicing U اتصال دادن با جوش
interdigitate U بهم اتصال دادن
earth U به زمین اتصال دادن
earths U به زمین اتصال دادن
interconnected U با یکدیگر اتصال دادن
interconnects U با یکدیگر اتصال دادن
connect through U از وسط اتصال دادن
interconnecting U با یکدیگر اتصال دادن
inosculate U بهم اتصال دادن
full fusion welding U جوش دادن اتصال
connect in parallel U بطور موازی اتصال دادن
connect in series U بطور سری اتصال دادن
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
mine mooring U اتصال دادن مینها به همدیگر به وسیله سیم یا بند
plugs U ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plug U ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugging U ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
clutches U تزویج
clutching U تزویج
interconnection U تزویج
progation U تزویج
clutched U تزویج
clutch U تزویج
coupling U تزویج
electric coupling U تزویج الکتریکی
critical coupling U تزویج بحرانی
coupling of circuits U تزویج مدارات
electromagnetic coupling U تزویج الکترومغناطیسی
electron coupling U تزویج الکترونی
coupling impedance U امپدانس تزویج
feedback U تزویج معکوس
couple switch U کلید تزویج
sleeve coupling U تزویج مفصلی
clutch coupling U تزویج کلاج
impedance coupling U تزویج پیچک
couple U تزویج شدن
input coupling U تزویج اولیه
couples U تزویج شدن
inductance coupling U تزویج اندوکتانس
coupled U تزویج شدن
inductive flux linkage U تزویج القائی
acoustic coupler U تزویج کننده صوتی
coupling coil U سیم پیچ تزویج
couple back U معکوس تزویج شدن
charge coupled device U اسباب تزویج علامت
clutching U تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
railroad coupling U پیوست یا تزویج راه اهن
clutched U تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
clutches U تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
clutch U تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
coupling instability U نااستواری پیوست تزلزل تزویج
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
connects U اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connect U اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
ccd U اسباب تزویج علامت حافظه با اطلاعات چرخان دستگاه با بار جفت شده
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
lead U قطب اتصال سیم اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
cybernation U کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
joint U بند بند کردن اتصال دادن بند
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
coupling transformer U ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
seam U خط اتصال
fusions U اتصال
bounding U اتصال
bonding U اتصال
lap joint U اتصال لب به لب
junctions U اتصال
lead wire U خط اتصال
jump joint U اتصال لب به لب
scarfs U اتصال
butt joint U اتصال لب به لب
coitus U اتصال
continuity U اتصال
butt joint riveting U اتصال لب به لب
seams U خط اتصال
fusion U اتصال
scarf U اتصال
law of continvity U اتصال
interconnetion U اتصال
contacted U اتصال
contacting U اتصال
contacts U اتصال
binding U اتصال
contact U اتصال
single u butt weld U اتصال لب به لب "یو"
interconnection U اتصال
wiring U اتصال
inosculation U اتصال
conjunction U اتصال
conjunctions U اتصال
incorporation U اتصال
single u butt joint U اتصال لب به لب "یو"
bindings U اتصال
abjoint U بی اتصال
abutment U اتصال
hitch U اتصال
hitched U اتصال
hitches U اتصال
hitching U اتصال
juncture U اتصال
coupling U اتصال
union U اتصال
connexions U اتصال
connection U اتصال
symphysis U اتصال
link U اتصال
tie down U اتصال
tie line U خط اتصال
joint U اتصال
unions U اتصال
conjuncture U اتصال
attaching U اتصال
connectivity U اتصال
v joint U اتصال "وی "
fitting U اتصال
networks U اتصال
concatenate U اتصال
nexus U اتصال
connector U اتصال
cutter link U اتصال
connection line U خط اتصال
connect node U کد اتصال
attaches U اتصال
suspensions U اتصال
network U اتصال
colligation U اتصال
junction U اتصال
attach U اتصال
suspension U اتصال
clutch dog U فک اتصال
subscriber's cable U کابل اتصال
socket coupler پریز اتصال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com