Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 253 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
splice
U
اتصال دادن با جوش
spliced
U
اتصال دادن با جوش
splices
U
اتصال دادن با جوش
splicing
U
اتصال دادن با جوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bridge
U
اتصال دادن
bridged
U
اتصال دادن
bridges
U
اتصال دادن
interlock
U
اتصال دادن تزویج شدن
interlocked
U
اتصال دادن تزویج شدن
interlocking
U
اتصال دادن تزویج شدن
interlocks
U
اتصال دادن تزویج شدن
connect
U
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connects
U
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
earth
U
به زمین اتصال دادن
earths
U
به زمین اتصال دادن
joint
U
بند بند کردن اتصال دادن بند
interconnect
U
اتصال دادن
interconnect
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnect
U
با هم اتصال دادن
interconnected
U
اتصال دادن
interconnected
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnected
U
با هم اتصال دادن
interconnecting
U
اتصال دادن
interconnecting
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnecting
U
با هم اتصال دادن
interconnects
U
اتصال دادن
interconnects
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnects
U
با هم اتصال دادن
operate
U
اتصال دادن
operated
U
اتصال دادن
operates
U
اتصال دادن
synchronised
U
با هم اتصال دادن
synchronises
U
با هم اتصال دادن
synchronising
U
با هم اتصال دادن
synchronize
U
با هم اتصال دادن
synchronizes
U
با هم اتصال دادن
plug
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugging
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugs
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
connect in parallel
U
بطور موازی اتصال دادن
connect in series
U
بطور سری اتصال دادن
connect through
U
از وسط اتصال دادن
full fusion welding
U
جوش دادن اتصال
inosculate
U
بهم اتصال دادن
interdigitate
U
بهم اتصال دادن
mine mooring
U
اتصال دادن مینها به همدیگر به وسیله سیم یا بند
to make contact
U
اتصال دادن
to put through
U
اتصال دادن به
to switch on
U
اتصال دادن جریان دادن
Other Matches
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
tie line
U
خط اتصال
tie down
U
اتصال
junction
U
اتصال
connexions
U
اتصال
conjunctions
U
اتصال
union
U
اتصال
single u butt joint
U
اتصال لب به لب "یو"
conjuncture
U
اتصال
contact
U
اتصال
junctions
U
اتصال
v joint
U
اتصال "وی "
networks
U
اتصال
connect node
U
کد اتصال
nexus
U
اتصال
single u butt weld
U
اتصال لب به لب "یو"
continuity
U
اتصال
contacting
U
اتصال
cutter link
U
اتصال
concatenate
U
اتصال
incorporation
U
اتصال
unions
U
اتصال
network
U
اتصال
bonding
U
اتصال
wiring
U
اتصال
contacted
U
اتصال
fusion
U
اتصال
binding
U
اتصال
juncture
U
اتصال
connector
U
اتصال
abutment
U
اتصال
inosculation
U
اتصال
symphysis
U
اتصال
lead wire
U
خط اتصال
hitch
U
اتصال
suspension
U
اتصال
suspensions
U
اتصال
hitched
U
اتصال
hitches
U
اتصال
hitching
U
اتصال
scarf
U
اتصال
abjoint
U
بی اتصال
joint
U
اتصال
fusions
U
اتصال
fitting
U
اتصال
butt joint
U
اتصال لب به لب
seams
U
خط اتصال
seam
U
خط اتصال
attaching
U
اتصال
butt joint riveting
U
اتصال لب به لب
attaches
U
اتصال
attach
U
اتصال
jump joint
U
اتصال لب به لب
law of continvity
U
اتصال
lap joint
U
اتصال لب به لب
bindings
U
اتصال
link
U
اتصال
connection line
U
خط اتصال
connectivity
U
اتصال
interconnetion
U
اتصال
coitus
U
اتصال
coupling
U
اتصال
clutch dog
U
فک اتصال
scarfs
U
اتصال
interconnection
U
اتصال
conjunction
U
اتصال
colligation
U
اتصال
bounding
U
اتصال
connection
U
اتصال
contacts
U
اتصال
connexions
U
پیوستگی اتصال
connectivity platform
U
برنامه اتصال
compounds
U
اتصال مرکب
connection terminal
U
پایانه اتصال
compounds
U
اتصال کمپوند
compounded
U
اتصال کمپوند
program chaining
U
اتصال برنامه
conference circuit
U
اتصال پیشنهادی
compound
U
اتصال مرکب
compound
U
اتصال کمپوند
connection
U
اتصال زمین
compounded
U
اتصال مرکب
connection
U
پیوستگی اتصال
manifold
U
روپوش اتصال
y connection
U
اتصال شلواری
zigzag connection
U
اتصال زیگزاگ
connection diagram
U
دیاگرام اتصال
short-circuits
U
اتصال کوتاه
fusion cone
U
مخروطی اتصال
arris fillet joint
U
اتصال فرنگی
link
U
عضو اتصال
lap joint
U
اتصال پوششی
connection box
U
جعبه اتصال
connecting rod
U
میله اتصال
connect time
U
زمان اتصال
connecting diagram
U
دیاگرام اتصال
connected load
U
توان اتصال
subscriber's cable
U
کابل اتصال
connecting branch
U
اتصال یا پیوستگی
lap joint
U
اتصال نیمانیم
lap joint
U
اتصال رویهم
haunched connection
U
اتصال ماهیچهای
short-circuit
U
اتصال کوتاه
connexions
U
اتصال زمین
y connection
U
اتصال ستاره
equalizers
U
اتصال برابرساز
connection cable
U
کابل اتصال
physical connection
U
اتصال مادی
knuckle joint
U
اتصال زانویی
plug connection
U
اتصال دوشاخه
position coupling key
U
کلید اتصال
y winding
U
اتصال ستاره
commissure
U
سطح اتصال
interconnection
U
اتصال میانی
zig zag connection
U
اتصال زیگزاگی
slings
U
تسمه اتصال
interconnected star
U
اتصال زیگزاگی
slinging
U
تسمه اتصال
circuit diagram
U
شمای اتصال
sling
U
تسمه اتصال
channel attached
U
اتصال کانالی
chain field
U
فیلد اتصال
circuit
U
اتصال الکتریکی
series connection
U
اتصال سری
interconnection of diagram
U
نمودار اتصال
interconnection scheme
U
نقشه ی اتصال
internal connection
U
اتصال داخلی
becket
U
حلقه اتصال
rabbet joint
U
اتصال دو راهه
jack box
U
جعبه اتصال
tapping
U
اتصال وسط
tapped
U
اتصال وسط
tap
U
اتصال وسط
binding post
U
پیچ اتصال
collector contact
U
اتصال کلکتور
binding screw
U
پیچ اتصال
cluster joint
U
اتصال خوشهای
durham
U
اتصال فاضلاب
circuits
U
اتصال الکتریکی
series connection
U
اتصال زنجیری
ground
U
اتصال منفی
ground
U
اتصال بدنه
sealing joint
U
اتصال اب بندی
cable joint
U
موف اتصال
by pass
U
اتصال کوتاه
fitting joint
U
اتصال مناسب
finger joint
U
اتصال انگشتی
saltus
U
تفرق اتصال
female connector
U
اتصال ماده
faulty connrction
U
اتصال معیوب
ground
U
اتصال زمین
ground
U
اتصال به زمین
cam control
U
بادامک اتصال
series connection
U
اتصال دنبالهای
exhaust connection
U
اتصال خروجی
cascade connection
U
اتصال ابشاری
capacity ground
U
اتصال به فرفیت
branch extension
U
اتصال شنت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com