Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Soviet Union
U
اتحاد شوروی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Soviet
U
شوروی
deliberative
U
شوروی
Soviets
U
شوروی
consultative
U
شورایی شوروی
the soviet republics
U
جماهیر شوروی
Kremlin
U
دولت شوروی
soviet economy
U
اقتصاد شوروی
Union of Soviet Socialist Republics
U
اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
sovietization
U
انطباق با رژیم شوروی
sovietize
U
مطابق رژیم شوروی کردن
gosplan
U
سازمان برنامه ریزی شوروی
bear
U
لقب روسیه ودولت شوروی
bears
U
لقب روسیه ودولت شوروی
dumbarton oaks conference
U
شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
the big three
U
ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
federative
U
اتحاد
conferderation
U
اتحاد
accretion
U
اتحاد
leagues
U
اتحاد
alliances
U
اتحاد
integrity
U
اتحاد
injunctions
U
اتحاد
alliance
U
اتحاد
injunction
U
اتحاد
consolidation
U
اتحاد
incorporation
U
اتحاد
identity
U
اتحاد
identities
U
اتحاد
unions
U
اتحاد
solidarity
U
اتحاد
league
U
اتحاد
confederations
U
اتحاد
union
U
اتحاد
confederation
U
اتحاد
unity
U
اتحاد
federal
U
اتحاد
togetherness
U
اتحاد
mathematical identity
U
اتحاد ریاضی
defensive league
U
اتحاد دفاعی
confederacies
U
اتحاد پیوند
confederacy
U
اتحاد پیوند
military convention
U
اتحاد نظامی
disunity
U
عدم اتحاد
unitive
U
موجد اتحاد
unifiable
U
قابل اتحاد
syneresis
U
اتحاد دو حرف
sodality
U
اتحاد یگانگی
monetary convention
U
اتحاد ارزی
monetary convention
U
اتحاد پولی
unison
U
اتحاد اتفاق
union
U
اتحاد سازش
coalition
U
اتحاد موقتی
union
U
اتحاد واتفاق
marriage
U
یگانگی اتحاد
union
U
اتحاد اتحادیه
associations
U
معاشرت اتحاد
ties
U
اتحاد وابستگی
tie
U
اتحاد وابستگی
association
U
معاشرت اتحاد
unions
U
اتحاد واتفاق
unions
U
اتحاد اتحادیه
marriages
U
یگانگی اتحاد
diphthongs
U
اتحاد دو صوت
diphthong
U
اتحاد دو صوت
consolidation
U
ترکیب اتحاد
unions
U
اتحاد سازش
coalitions
U
اتحاد موقتی
rapallo treaty
U
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
Marasali
U
ماراسالی
[این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
triumvir
U
عضو اتحاد سه گانه
solidarity
U
بهم پیوستگی
[اتحاد]
slurred
U
خط اتحاد لکه ننگ
slurring
U
خط اتحاد لکه ننگ
slurs
U
خط اتحاد لکه ننگ
band
U
دستهء موسیقی اتحاد
bands
U
دستهء موسیقی اتحاد
slur
U
خط اتحاد لکه ننگ
synoeky
U
اتحاد واتفاق الحاق
league
U
اتحاد متحد کردن
misalliance
U
اتحاد وائتلاف نامناسب
leagues
U
اتحاد متحد کردن
pentarchy
U
اتحاد پنج حکومت
unionist
U
هواخواه اتحاد و یگانگی
spirit de corps
U
روح یگانگی و اتحاد
unionists
U
هواخواه اتحاد و یگانگی
synoecy
U
اتحاد واتفاق الحاق
Soviets
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
pan americanism
U
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
Soviet
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
post union
U
اتحاد پستی بین المللی
pentarchy
U
اتحاد پنج نیرو یاپنج حس
caucasus
U
منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
block
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
integration
U
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
blocked
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
misjoinder
U
اتحاد ناصحیح وتبانی اصحاب دعوی
blocks
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
bloc
U
جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
blocs
U
جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
potsdom agreement
U
موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
filikli
U
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
coalitions
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalition
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com