Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maskable
U
آنچه نادیده گرفتنی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
retracttable
U
پس گرفتنی
seizable
U
گرفتنی
assumable
U
بخود گرفتنی
receive only
U
فقط گرفتنی
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
decidable
U
تصمیم گرفتنی قابل فتوی
quotation marks
U
کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
unseen
U
نادیده
unobserved
U
نادیده
ignoring
U
نادیده پنداشتن
disregarded
U
نادیده گرفتن
disregarding
U
نادیده گرفتن
disregards
U
نادیده گرفتن
dissembled
U
نادیده گرفتن
dissembles
U
نادیده گرفتن
dissembling
U
نادیده گرفتن
overslaugh
U
نادیده گذشتن
to slip off or away
U
نادیده رفتن
to skips over
U
نادیده گذستن از
the invisible
U
خدای نادیده
pass off
U
نادیده گرفتن
scotomization
U
نادیده گیری
ignore
U
نادیده پنداشتن
ignored
U
نادیده پنداشتن
ignores
U
نادیده پنداشتن
disregard
U
نادیده گرفتن
towink at
U
نادیده پنداشتن
dissemble
U
نادیده گرفتن
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
contralateral neglect
U
نادیده انگاری دگرسو
to let something slip
U
چیزی را نادیده گرفتن
to pass over
U
نادیده رد شدن ازپهلو
to turn a blind eye to something
U
چیزی را نادیده گرفتن
To turn a blind eye to something. To overlook something.
U
چیزی را نادیده گرفتن
unheeded
U
بیاهمیت نادیده بیتفاوت
blinked
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
blink
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
blinks
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
ignored
U
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignoring
U
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
overleap
U
جستن از روی نادیده گذشتن از
ignore
U
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
To overlook. To turn a blind eye.
U
چشم پوشیدن (نادیده گرفتن )
ignores
U
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
skip
U
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skipped
U
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
pass by
U
از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
skips
U
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
slur
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurs
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurring
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
buckets
U
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket
U
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
disable
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disabling
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
skip
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
authentic
U
آنچه درست است
unwanted
U
آنچه لازم نیست
auxiliaries
U
آنچه کمک میکند
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
used
U
آنچه جدید نیست
protective
U
آنچه حافظت میکند
producing
U
آنچه تولید میکند
lightweights
U
آنچه سنگین نیست
biased
U
آنچه اریب دارد
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
knowledge
U
آنچه دانسته است
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
incoming
U
آنچه از خارج می آید
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
lightweight
U
آنچه سنگین نیست
relevant
U
آنچه ارتباط مهمی دارد
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
audible
U
آنچه قابل شنیدن است
valuing
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
immediate
U
آنچه یکباره اتفاق افتد
values
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
value
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
thirds
U
آنچه بعد از دومین می آید
characteristic
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
third
U
آنچه بعد از دومین می آید
differentials
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
durable
U
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
efficient
U
آنچه که خوب کار میکند
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
residual
U
آنچه در پشت سر باقی می ماند
variables
U
آنچه قابل تغییر است
variable
U
آنچه قابل تغییر است
continual
U
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
differential
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
normal
U
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
roundest
U
آنچه در دایره حرکت میکند
availability
U
آنچه به آسانی بدست آید
round
U
آنچه در دایره حرکت میکند
flexible
U
آنچه قابل تغییر است
identities
U
آنچه کسی یا چیزی است
identity
U
آنچه کسی یا چیزی است
hidden
U
آنچه قابل دیدن نیست
approximating
U
آنچه تقریبا درست است
movable
U
آنچه قابل حرکت است
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
removable
U
آنچه قابل جابجایی است
quantifiable
U
آنچه قابل شمارش است
interchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
recognizable
U
آنچه قابل تشخیص است
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
U
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
What must be must be .
<proverb>
U
آنچه باید بشود خواهد شد .
unedited
U
آنچه ویرایش نشده است
transportable
U
آنچه قابل حمل است
selectable
U
آنچه قابل انتخاب باشد
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
recognizably
U
آنچه قابل تشخیص است
convertible
U
آنچه قابل تبدیل است
convertibles
U
آنچه قابل تبدیل است
alterable
U
آنچه قابل تغییر است
chargeable
U
آنچه قابل شارژ است
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
comparable
U
آنچه قابل مقایسه نیست
exchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
dependent
U
آنچه به دلیلی متغیر است
distant
U
آنچه در محلی قرار دارد
visible
U
آنچه قابل دیدن است
preformatted
U
آنچه فرمت شده باشد
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
controllable
U
آنچه قابل کنترل است
prior
U
آنچه قبلاگ رخ داده است
multifunction
U
آنچه تابعهای متعددی دارد
finished
U
آنچه کامل شده است
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
remarking
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
ends
U
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended
U
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end
U
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
downloadable
U
آنچه قابل بار کردن است
addressable
U
آنچه قابل آدرس دهی است
easy to use
U
آنچه قابل فهم و انجام باشد
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
special
U
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
ambiguity
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
pre
U
آنچه قبلا توافق شده است
preventive
U
آنچه مانع رویدادن چیزی شود
pre-
U
آنچه قبلا توافق شده است
selective
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
Except what is mentioned in paragraph 3.
U
باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
I spoke my mind.
U
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
What costs little is little esteemed .
<proverb>
U
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
selectively
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
erasable
U
آنچه قابل پاک شدن است
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
centralized
U
آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
magnets
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
undetected
U
آنچه تشخیص داده نشده است
ambiguities
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
accessible
U
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com