English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
authentic U آنچه درست است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
approximating U آنچه تقریبا درست است
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
malfunctions U آنچه درست کار نکند
defective U خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
figure آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
figures U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figuring U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
Other Matches
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
unwanted U آنچه لازم نیست
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
used U آنچه جدید نیست
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
constant U آنچه تغییر نمیکند
biased U آنچه اریب دارد
lightweight U آنچه سنگین نیست
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
constants U آنچه تغییر نمیکند
knowledge U آنچه دانسته است
lightweights U آنچه سنگین نیست
exclusive U آنچه شامل نمیشود
protective U آنچه حافظت میکند
auxiliary U آنچه کمک میکند
incoming U آنچه از خارج می آید
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
contiguous U آنچه اثر می گذارد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
producing U آنچه تولید میکند
auxiliaries U آنچه کمک میکند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
alterable U آنچه قابل تغییر است
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
controllable U آنچه قابل کنترل است
computable U آنچه قابل محاسبه است
identities U آنچه کسی یا چیزی است
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
identity U آنچه کسی یا چیزی است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
chargeable U آنچه قابل شارژ است
extensible U آنچه قابل گسترش است
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
visible U آنچه قابل دیدن است
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
round U آنچه در دایره حرکت میکند
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
audible U آنچه قابل شنیدن است
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
movable U آنچه قابل حرکت است
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
requirements U آنچه مورد نیاز است
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
malfunction U آنچه کامل کار نکند
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
finished U آنچه کامل شده است
variables U آنچه قابل تغییر است
flexible U آنچه قابل تغییر است
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
availability U آنچه به آسانی بدست آید
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
distant U آنچه در محلی قرار دارد
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
removable U آنچه قابل جابجایی است
third U آنچه بعد از دومین می آید
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
unedited U آنچه ویرایش نشده است
efficient U آنچه که خوب کار میکند
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
variable U آنچه قابل تغییر است
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
transportable U آنچه قابل حمل است
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
contents U محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
optional U آنچه قابل انتخاب شدن باشد
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
unauthorized U آنچه باید مجوز داشته باشد
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
available U آنچه قابل دستیابی یا خرید است
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
blinded U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
damaged U آنچه آسیب یا رنج دیده است
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
preventive U آنچه مانع رویدادن چیزی شود
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
blind U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
blinds U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
pre U آنچه قبلا توافق شده است
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
selective U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
erasable U آنچه قابل پاک شدن است
desktop U آنچه در بالا میز قرار دارد
desktop U آنچه روی میز انجام میشود
logical U آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
addressable U آنچه قابل آدرس دهی است
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
Except what is mentioned in paragraph 3. U باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
completing U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
complete U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
What costs little is little esteemed . <proverb> U آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
predefined U آنچه قبلا معرفی شده است
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
easy to use U آنچه قابل فهم و انجام باشد
original U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
unique U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
ambiguities U آنچه به روشنی تعریف نشده است
specifying U بیان واضح آنچه نیاز است
ambiguity U آنچه به روشنی تعریف نشده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com