English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
window-boxes U قاب پنجره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boxes U درقاب یاچهار چوب گذاشتن
boxes U سرپناه
boxes U مقر پاسبانان یا نگهبانان
boxes U شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
boxes U منطقه پنالتی
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
boxes U احاطه کردن
boxes U درجعبه محصورکردن
boxes U بوکس بازی کردن سیلی زدن
boxes U :
boxes U جعبه
boxes U قوطی
boxes U اطاقک جای ویژه
boxes U لژ
boxes U توگوشی سیلی
boxes U بوکس
boxes U :مشت زدن
boxes U چاله
boxes U جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی
boxes U وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
boxes U جعبه مقوایی
boxes U هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
boxes U صندوق
call boxes U کیوسک تلفن
musical boxes U جعبه ساز
the boxes were nested U جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
call boxes U کابین تلفن
call boxes U اتاقک تلفن
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان
penalty boxes U محوطهی پنالتی
post-boxes U صندوق پست
tinder boxes U قودادن
black boxes U جعبه سیاه
call boxes U تلفن صحرایی
check boxes U چهارگوشهای انتخاب
check boxes U جعبههای مقابله
sentry boxes U اتاقک نگهبانی
fuse boxes U جعبه فیوز
money-boxes U غلک
tinder boxes U فندک
press boxes U لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
ballot boxes U صندوق ارا
telephone boxes U کیوسک تلفن
tool boxes U جعبه ابزار
jack-in-the-boxes U علی ورجه
jack-in-the-boxes U نوعی اتش بازی
jack-in-the-boxes U جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
pillar boxes U صندوق پستی ستونی شکل
junction boxes U جعبه اتصال
money-boxes U صندوق اعانه
junction boxes U جعبه تقسیم
junction boxes U جعبه ترمینال
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
boxes are made of wood U جعبه ها از چوب ساخته میشوند
boxes are made of wood U جعبه ها را از چوب میسازند
by the window U کنار پنجره
to go to the window U به [سوی] پنجره رفتن
window U ویترین دریچه
go out the window <idiom> U اثرش از بین رفته
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
window U مشابه 10682
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window U فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window U فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window U پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
window U بیوه زن
window U پنجره
window U روزنه
window U پنجره دار کردن
basement window U پنجرهزیرزمین
screen window U پوششپنجره
casement window U پنجرهیلولایی
landing window U پنجرهفرود
pylon window U قسمتبازبرج
protective window U پنجرهحفافتی
playing window U پنجرهنمایش
panoramic window U پنجرهوسیع
sliding window U پنجرهمتحرک
access window U مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
window shade U پرده
window shade U کرکره
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
worksheet window U پنجره صفحه کاری
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
observation window U پنجرهدیدهبانی
window-sill U هرهی پنجره
window-sill U لب پنجره
window-sill U تختهی زیر پنجره
window-sills U هرهی پنجره
window-sills U لب پنجره
window-sills U تختهی زیر پنجره
window regulator U وسیله تنظیم پنجره
types of window U انواعپنجره
window awning U پنجرهچادر
biforate window U پنجره دودر
cabinet-window U ویترین
chicago window U پنجره شیکاگویی
to lean out of the window U به پنجره تکیه دادن
lattic-window U پنجره مشبک
laced window U [مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
Ipswich window U پنجره بالکن
French window U پنجره لولادار
flanking window U نورگیر ثابت
compss-window U پنجره کنسولی
cross-window U [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
eyebrow window U [پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
eucharistic window U [نیم پنجره محراب]
bay-window U شاه نشین
bay-window U [پنجره ی بیرون زده ]
balanced window U پنجره چرخان
window curtain U پردهپنجره
window tab U برچسبپنجره
window-shopping U نگاهکردناجناسبدونقصدخریدآنها
Could we have a table by the window? U آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
The window is jammed. پنجره گیر کرده است.
a seat by the window U یک صندلی کنار پنجره
to stand at [by] the window U کنار پنجره ایستادن
Diocletion Window U پنجره نیم دایره
louvred window U پنجرهیروزنهدار
My desk is by the window. U میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
double window U پنجره دو جداره
lattice window U پنجره مشبک
window seat U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seats U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window pane U جام پنجره
window-pane U جام پنجره
window-panes U جام پنجره
active window U پنجره فعال
balance window U پنجره چرخان
blind window U پنجره نما
camera window U دریچه دیافراگم دوربین
cant bay window U کج پنجره
case window U پنجره لولادار
child window U پنجرهای در پنجره اصلی
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
compass window U شاه نشین نیم گرد
bay window U شاه نشین
dormer window U پنجره شیروانی
window-frames U قاب پنجره
window-frame U قاب پنجره
lattice window U شباک
window dressing U فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window-dressing U فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
bay window U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay window U پنجره پیش امده
bay window U پیش امدگی ساختمان
French window U اقشقشه
French window U درپنجرهای
sash window U پنجره کشویی
sash window U اروسی
bow window U پنجره قوسی
bow window U پنجره پیش امده کمانی
window box U قاب پنجره
window-box U قاب پنجره
window frame U قاب پنجره
oval window U روزنه بیضی
storm window U پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
three panes window U پنجره سه لنگه
skylight window U خفنگ
pivoting window U پنجره گردان
pivoting window U پنجره محوری
pop up window U پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
text window U پنجره متن
rear window U پنجره عقب
rose window U پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
sight window U بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
skylight window U کتیبه
stormproof window U پنجره ضد طوفان
split window U پنجره تقسیم بندی شده
splitting a window U تقسیم بندی پنجره
picture window U پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
window dress U بنمایش گذاشتن
three panes window U پنجره سه چشمه
window leaf U لنگه پنجره
continuous window U پنجره سراسری
window panes U باران با صدا به پنجره می خورد
lancet window U پنجره نوک تیز
window dress U پشت ویترین گذاشتن
window envelope U پاکت طلق دار ادرس نما
round window U روزنه گرد
inactive window U پنجره غیرفعال
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
head access window U شکاف مستطیل شکل درروکش دیسک لغزان
thin window display U نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
internal window sill U کف پنجره داخلی
window sill brick U هره
window sill brick U اجر کاردی
vertical pivoting window U پنجرهگردانعمودی
cross bar of window U الت پنجره
window winder handle U دستگیرهحرکتدهندهشیشه
sliding folding window U پنجرهتاشویمتحرک
middle lintel in window U کمرکش پنجره
middle lintel in window U وادار میانی پنجره
middle lintel in window U الت وسطی پنجره
multi window editor U برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com