English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
waiting games U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
games U بازیهای المپیک
Olympic Games U مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
power games U بازی قدرتی
video games U بازی دیدنی
ball games U ورزش یا بازی با توپ
asian games U بازیهای اسیایی
commonwealth games U جام کشورهای مشترک المنافع
court games U بازیهای محوطهای
field games U بازیهای میدانی
goal games U بازیهای دروازه دار
maccabian games U المپیک یهودیان
recording of games U ثبت بازیها
racket games U بازیهای راکتدار
net games U بازیهای توردار
ball games U گوبازی
ball games U مسابقه
fun and games <idiom> U وفیفه مشکل
plympic games U بازیهای المپیک
games area U محوطهبازی
ball games U هماورد
board games U بازی روی تخته
ball games U شرایط وضعیت
Stop your little games (tricks). U ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
pan african games بازی های ملت های آفریقایی
pan american games U بازیهای ملتهای امریکایی
to play computer games U بازی های کامپیوتری کردن
to keep any one waiting U نگاه داشتن
to keep somebody waiting U کسی را معطل نگه داشتن
to keep any one waiting U کسیرا چشم براه
To keep someone waiting . U کسی را معطل کردن
What are you waiting for ? U معطل چه هستی ؟
no waiting U توقف ممنوع
he kept me waiting U مرامنتظریامعطل نگاه داشت
waiting U چشم براه
waiting U منتظر
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
lady in waiting U ندیمه ملکه
ladies-in-waiting U خادمه
ladies-in-waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
waiting-rooms U اطاق انتظار
ladies-in-waiting U ندیمه ملکه
waiting-room U اطاق انتظار
waiting-room U اتاق انتظار
waiting lists U لیست انتظار
waiting lists U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting list U لیست انتظار
lady in waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting U خادمه
maid in waiting U پیشخدمت مخصوص
maid in waiting U ندیمه
waiting delay U تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
waiting room U اطاق انتظار
waiting state U وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
waiting time U زمان انتظار
lady-in-waiting U خادمه
lady-in-waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
lady-in-waiting U ندیمه ملکه
waiting list U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
We are waiting for the rain to stop . معطل بارانم که بند بیاید
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. U لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com