English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
veterinary corps U رسته دامپزشکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
veterinary U وابسته بدامپزشکی
veterinary U بیطاری
veterinary surgeon U جراح دامپزشک
veterinary surgeons U جراح دامپزشک
veterinary surgeons U بیطار دامپزشک
veterinary surgeon U بیطار دامپزشک
veterinary science U علم دامپزشکی
corps a corps U تماس بدنی
corps U هیئت
corps U لشگر
corps U هیات
corps U گروه
corps U م عده لشکر
corps U سپاه
corps U جسد
corps U دسته
signal corps U رسته مخابرات
corps troops U یکانهای سپاه
corps diplomatique U هئیت نمایندگان سیاسی
corps commander U فرمانده سپاه
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
corps artillery U توپخانه سپاه
signal corps U قسمت مخابرات
spirit de corps U روحیه قسمتی
spirit de corps U حمیت قسمتی
spirit de corps U غرور نظامی
spirit de corps U روح یگانگی و اتحاد
espirit de corps U روحیه گروهی
volunteer corps U سپاه داوطلب
Peace Corps U سپاه صلح
press corps U گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
corps de logis U [بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
diplomatic corps U هیات سیاسی
diplomatic corps U هیات دیپلماتیک
diplomatic corps U هیات نمایندگان سیاسی
esprit de corps U روح صمیمت و یگانگی دسته جمهی
esprit de corps U روح رفاقت
esprit de corps U روحیه قسمتی
esprit de corps U حمیت قسمتی
esprit de corps U غرور نظامی روح یگانگی
esprit de corps U روح گروهی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
artillery corps U رسته توپخانه
artillery corps U قسمت توپخانه
army corps U سپاههای نیروی زمینی
army corps U سپاههای ارتش
consular corps U هیات کنسولی
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
women's army corps U ارتش زنان
women's army corps U قسمت زنان ارتش
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
adjutant general corps casual U منتصب به اجودانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com