English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
twin children U دو بچه دوقولو یا همزاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
children U بچه ها
children U کودکها
children U طفل ها
exceptional children U کودکان استثنایی
institutionalized children U کودکان پناهگاهی
slide [for children] U سورتمه [سرسره ] [در برف]
suitable for children U د رخور بچه ها
suitable for children U مناسب برای بچه ها
to watch children U مواظب بچه ها بودن
None of the boys ( children ) came . U هیچ کدام از بچه هانیامدند
If you count the children too. U اگر بچه ها راهم حساب کنید ( بشمارید )
Keep an eye on the children. U چشمت به بچه ها با شد ( مراقب آنهاباش )
disadvantaged children U کودکان محروم
children's home U محلنگهداریبچههاییکهپدرومادر خوبوشایستهایندارند
disturbed children U کودکان پریشان
twin U جوزا
twin U هم شکمان زوج
twin U جفت
twin U دوتا
twin U دوقلو
twin U توام کردن
twin U همزاد
twin U جفت کردن
twin U توام
twin U ماکت
children's apperception test U ازمون اندریافت کودکان
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
A mothers love for her children. U عشق مادر نسبت به فرزندانش
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
Some parent spoil their children . U برخی پدر ومادرها بچه هایشان را لوس بار می آورند
school age children U کودکان واجب التعلیم
children's apperception test U سی ا تی
Line up the children in order of height. U بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
We are thirty people not counting the children . U بدون شمرن بچه ها سی نفر هستیم
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. U همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
twin conductor U دو سیمه
twin check U بررسی توام
twin check U مقابله توام
twin cable U کابل دو قلویی
twin bill U دو مسابقه توام در یک برنامه
the twin brothers U برج جوزا
the twin brothers U جوزا
twin beds U دو تخت
twin conductor U هادی دوبل
the twin brothers U دو پیکر
siamese twin U هیولای زوج
siamese twin U یکی از دو قلوهای بهم چسبیده
twin plug U دو شاخه وسایل برقی
twin deck U پل دو طبقه ناو
twin sideband U ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
twin bed U تختخواب یکنفره
twin beds U تختخواب یکنفره
twin-sets U ژاکت دوگانه
twin skis U چوباسکیجفتی
twin lever U اهرم دوبل
identical twin U دوقلوهایهمجنس
twin tub U ماشینلباسشوئیدوقلو
twin-bedded U اتاقدوتخته
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I often confuse the twin brothers . U من این دوقلوها رااغلب باهم عوضی می گیرم
co twin control method U روش کنترل با دو قلوها
flat twin engine U موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
twin jet blowpipe U مشعل دو شعله
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. U بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
twin-lens reflex camera U لنزدوتاییانعکاسدوربین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com