Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
traffic signals ahead
U
چراغراهنمایپیشرواست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
signals
U
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
flags were their only signals
U
یگانه علامت ایشان پرچم بود
ghost signals
U
علایم راداری سرگردان
ghost signals
U
علایم راداری بدون منبع
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
sinusoidal signals
U
علائم سینوسی
control signals
U
سیگنالهای کنترلی
control signals
U
علائم کنترلی
supervisory signals
U
علائم نظارتی
go ahead
U
: متهور
go ahead
U
مترقی
get ahead
U
پیش رفتن
ahead
U
پیش
ahead
U
جلو
get ahead
U
جلو افتادن
ahead
U
روبجلو
ahead
U
سربجلو
ahead
U
به جلو
ahead
U
دارای امتیاز بیشتر
go-ahead
U
فعال
go-ahead
U
مشهور
go-ahead
U
امتیاز برتر
go ahead
U
پیش رونده
go ahead
U
نشانه ترقی
go ahead
U
بفرمایید
ahead
U
درامتداد حرکت کسی
Go ahead!
U
بفرما
Go ahead!
U
اول تو برو تو
Go ahead!
U
انجام بدهید دیگه!
look ahead
U
عمل برخی CPUها برای بازیابی دستورات و بررسی آنها پیش از اجرا
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
to get ahead of
U
پیش افتادن از
get ahead
<idiom>
U
پیشرفت کردن
go ahead
U
: light green
go ahead
<idiom>
U
آماده کار شدن
dead ahead
U
درست سینه
dead ahead
U
درست درسمت سینه ناو
dead ahead
U
درست در سینه ناو
to press ahead with
U
با زور ادامه دادن
signal ahead
U
چراغراهنماپیشرویشماست
slow ahead
U
اهسته به جلو
Keep (go) straight on (ahead).
U
راست برو جلو
to forge ahead
U
پیش قدم شدن
Go straight ahead.
مستقیم بروید.
dead ahead
<idiom>
U
درست درپشت ،قبل
ahead of time
<idiom>
U
زود
fetch ahead
U
فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
to steam ahead or away
U
با حرارت کار کردن
to forge ahead
U
پیش رفتن
line ahead
U
کشتی هایی که پشت سر هم میروند
He is ahead of me in french.
U
درزبان فرانسه از من جلواست
type ahead
U
ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
pull ahead
U
جلو زدن
[در رانندگی]
road works ahead
U
جادهدردستاحداثاست
I have a short trip ahead.
U
قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
Difficult times lie ahead.
U
دوران سختی درپیش است
traffic
U
امد و شد حمل و نقل
traffic
U
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic
U
داده پیام دریافتی
traffic
U
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic
U
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic
U
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
traffic
U
تجارت غیرقانونی
traffic
U
تجارت هدایت شده
traffic
U
انتقال دریانوردی
traffic
U
امد و شد
traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه
traffic
U
تجمع مدافعان
traffic
U
ترافیک
through traffic
U
شد امد ترانزیتی
traffic
U
مبادله کالا
traffic
U
حرکت سیر
traffic
U
نقل
through traffic
U
امد و رفت ترانزیتی
traffic
U
مخابره
traffic
U
کالا
traffic
U
تجارت
traffic
U
داد وستدارتباط کسب
through traffic
U
ترافیک ترانزیتی
traffic
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic
U
امد وشد رفت وامد
traffic
U
امد وشدکردن
traffic
U
تردد کردن
traffic
U
امد و رفت
two-way traffic
U
محلعبوردوطرفه
traffic
U
عبور و مرور
traffic
U
رفت و امد
traffic
U
شد وامد
one-way traffic
U
عبوریکطرفه
through traffic
U
عبور یکسره
traffic
U
گذشتن
traffic designer
U
نقشه کش رفت و امد
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
traffic circles
U
دایرهی یک طرفه
merging traffic
U
ترافیکخیابانفرعیاتوبان
transit traffic
U
عبور ترانزیتی
traffic volume
U
بار شد و امد
traffic volume
U
حجم امد و شد
traffic stud
U
گلمیخ چهارگوش
traffic lanes
U
خطترافیک
traffic stream
U
جریان رفت و امد
traffic stream
U
جریان امد و شد
traffic signal
U
نشانه روشن
traffic jam
U
ترافیکوراهبندانسنگین
traffic warden
U
فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
traffic signal
U
چراغ راهنمایی
traffic stud
U
سنگ راه
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
traffic circle
U
دایرهی یک طرفه
moving traffic
U
ترافیک در حال حرکت
to regulate the traffic
U
[جریان]
ترافیک را کنترل کرن
to be closed to
[all]
traffic
U
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
to open something to
[the]
traffic
U
چیزی را برای
[دسترسی به]
ترافیک باز کردن
The traffic is heavy.
U
ترافیک سنگین است.
turning traffic
U
ترافیک پیچ دار
traffic lane
U
یک خط جاده برای یک مسیر
to direct traffic through
U
ترافیک را از طریق...هدایت کردن
street traffic
U
ترافیک
[جاده]
street traffic
U
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
There is heavy traffic.
U
ترافیک سنگین است.
stop-and-go traffic
U
ترافیک سپر به سپر
dense traffic
U
ترافیک سنگین
heavy traffic
U
ترافیک سنگین
traffic congestion
U
راهبندان سنگین
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
incoming traffic
U
جاده وسایل که می آیند
outgoing traffic
U
جاده به راستای بیرونی
air traffic
U
رفت و آمد هواپیمایی
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic light
U
چراغ راهنمایی
induced traffic
U
ترافیک القایی
local traffic
U
رفت و امد محلی
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic
U
رفت و امداتومبیلها
public traffic
U
رفت و امد همگانی
railway traffic
U
امد و شد راه اهن
railway traffic
U
عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
road traffic
U
رفت و امد خیابان
road traffic
U
ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic
U
امد وشد خیابان
telecommunication traffic
U
ترافیک ارتباطات
telecommunication traffic
U
ترافیک مخابرات
telephone traffic
U
ترافیک تلفنی
tidal traffic
U
امد و شد ناقرینه
inbound traffic
U
مسیر خارج از کشور
inbound traffic
U
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
gyratory traffic
U
شد امدچرخشی
traffic lights
U
چراغ راهنمایی
airfield traffic
U
عبور و مرور فرودگاه
airfield traffic
U
عبورو مرور در فرودگاه
bus traffic
U
عبور و مرور اتوبوسها
bus traffic
U
رفت و امد اتوبوسها
container traffic
U
تراکم حمل و نقل کانتینرها
density of traffic
U
تراکم رفت و امد
density of traffic
U
تراکم ترافیک
density of traffic
U
پر پشتی امد و شد
eligible traffic
U
عبور و مرور مجاز
eligible traffic
U
حد عبورمجاز مسیرها
freight traffic
U
رفت و امد بار
generated traffic
U
شد امد ایجادی
gyratory traffic
U
امد و شد چرخنده
tidal traffic
U
شد امدنابرابر
traffic sign
U
تابلو نشانه گذاری
traffic density
U
پرپشتی شد امد
traffic sign
U
لوحه نشانه گذاری
traffic island
U
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic sign
U
علامت عبور و مرور
traffic peak
U
تیزه شد امد
traffic flow
U
کشش عبور ومرور
traffic induit
U
ترافیک القایی
traffic induit
U
شد امد القایی
traffic intensity
U
شدت عبور و مرور
traffic sign
U
تابلو علایم
traffic lane
U
مسیر عبور و مرور
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic lane
U
خط شد امد
traffic paint
U
خط کشی راه
traffic peak
U
حداکثر عبور و مرور
traffic density
U
سنگینی شد امد
traffic density
U
فشار امد وشد
traffic density
U
تراکم امد و شد
traffic court
U
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court
U
دادگاه عبور و مرور
traffic release
U
ساعت عبور ازاد خودروها
traffic court
U
دادگاه تخلفات رانندگی
traffic control
U
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
traffic control
U
کنترل ترافیک
traffic control
U
کنترل عبور و مرور
traffic cut
U
تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic cut
U
گره شد امد
traffic flow
U
کشش ترافیک
traffic density
U
شدت عبور و مرور
traffic density
U
تکاشف عبور و مرور
traffic density
U
تراکم عبور و مرور
to regulate the flow of traffic
U
[جریان]
ترافیک را کنترل کرن
air traffic section
U
قسمت کنترل عبور و مرورهوایی
commercial road traffic
U
ترافیک جاده تجاری
broken traffic line
U
خط گسسته برای امد و شد
broken traffic line
U
خط چین برای امد و شد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com