English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spun yarn U نخ تابیده
spun yarn U نخ تابدار و ریسیده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spun or span U گذشته
fine spun U دقیق خیالی
fine spun U غیرعملی
spun rayon U ابریشم مصنوعی تابیده
spun glass U شیشه ریسیده
spun glass U شیشه مذاب الیاف مانند
spun concrete U بتن تنیده
spun concrete U بتن پیش تنیده
fine spun U باریک
fine spun U نازک ریسته
S-twist [S-spun] U نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
spun wool U [پشم ریسیده شده و بصورت نخ درآمده]
hard spun U [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
hand spun U نخ تابیده با دست [دستریس]
factory-spun U نخ ماشین ریس
Z-twist [Z-spun] U راست تاب
factory-spun U نخ کارخانه ای
spun glass U شیشه تاب خورده
yarn U نخ تابیده
yarn U نخ با فندگی
yarn U نخ
yarn U رشته طناب
yarn U رشته
yarn U افسانه پردازی کردن
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
tapestry yarn U نخ چهارلای پشمی
yarn guide U هادینخبافندگی
woolen yarn U نخ پشمی
worsted yarn U نخ فاستونی
worsted yarn U نخ پتو
worsted yarn U نخ پشمی [نخ پشمی شانه شده مرتب]
yarn count U نمره نخ
yarn sorting U دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
cotton yarn U نخ پنبه
ends yarn U نخ های تار
crimped yarn U نخ فری و مجعد
pitch a yarn U قصه گفتن
finish yarn U نوار پایان مسابقه
yarn dye U نخ پارچه بافی را رنگ کردن
yarn clip U گیرهنخبافندگی
yarn feeder U نگهدارندهنخ
cotton yarn U نخ
yarn rod U میلهنخبافندگی
cord yarn U نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
to spin a yarn <idiom> U [یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
angola yarn U نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
bulk yarn U نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
crewel yarn U نخ قلابدوزی
rope yarn sunday U بعد از فهر ازاد
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
yarn tension unit U قسمتکششنخبافندگی
multi-ply yarn U نخ چند لا
rope yarn sunday U بعد از فهرروز تعطیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com