English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wages U دستمزد
wages U اجیر کردن
wages U اجرت کارمزد
wages U اجر
wages U حمل کردن
wages U ضمانت حسن انجام کار
wages U جنگ برپا کردن
wages U مزد
wages U اجرت
d. wages U مزد دوبرابر
wages U کار مزد دسترنج
frozen wages U مزدهای ثابت
i paid his d. wages U مزد او را انچه لازم بود دادم
rigidity of wages U انعطاف ناپذیری مزدها
wages tax U مالیات مزد و حقوق
The wages wI'll be raised. U دستمزد ها بالاخواهند رفت
board wages U جیره خشکه
frozen wages U مزدهای غیرقابل تغییر مزدهای منجمد
spiral U فنر
spiral U حلزونی فنر مارپیچ
spiral U مارپیچی
spiral U مارپیچ
spiral U حلزونی بشکل مارپیچ
spiral U بشکل مارپیچ دراوردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiral U پاندول
spiral U چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spiral U پیچاپیچ
bargaining theory of wages U نظریه چانه زنی مزدها
subsistence theory of wages U به قانون مفرغ مزدها نیزمعروف است
index of real wages U شاخص دستمزدهای واقعی
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
general level of wages U سطح عمومی مزدها
to keep up prices U نرخهارابالانگاه داشتن
whole prices U قیمتهای عمده
The prices have gone up. U قیمتها بالارفته اند
To keep prices down. U جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
prices U مبلغ شرطبندی
prices U ارزش پولی کالا
prices U قیمت گذاشتن
prices U نرخ
prices U ارزش
prices U بها
prices U بها قائل شدن
prices U قیمت
inflationary spiral U مارپیچ تورمی
spiral test U ازمون مارپیچ
spiral stairs U پلکان مارپیچ
spiral agitator U همزن مارپیچی
spiral arms U بازوهای مارپیچی
spiral drill U مته مارپیچی
spiral spring U فنر مارپیچ
spiral galaxy U کهکشان مارپیچی
spiral instability U ناپایداری چرخشی
spiral scanning U مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
spiral stability U پایداری چرخشی
spiral case U جعبهمارپیچ
spiral scanning U تقطیع حلزونی
spiral rib U قسمتبرآمدهحلزونی
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
spiral drill U مته مارپیچ
spiral screwdriver U آچارپیچگوشتیمارپیچ
death spiral U حرکت چرخاندن یار
spiral binder U پوشهمارپیچی
spiral beater همزن مارپیچی
spiral reinforcement U فولادگذاری مارپیچ
spiral-in groove U شیارمارپیچی
pitch of spiral U پای پیچ
spiral staircase U پلههایمارپیچی
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
To stabilize prices . U قیمت ها راثابت نگاهداشتن
Without regard for prices . U بدون توجه به قیمتها
guaranteed prices U قیمتهای تضمین شده
distorted prices U قیمتهای تحریف شده
accounting prices قیمت های محاسباتی
market prices U قیمتهای بازار
market prices U قیمتهای تعیین شده در بازار
official prices U قیمتهای رسمی
prices are on the rise U قیمتهارو بافزایش
closing prices U قیمت سهام درپایان روز
prices are on the rise U است
prices are sagging U قیمتهاپایین میاید
closing prices U اخرین قیمت معامله شده
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
relative prices U قیمتهای نسبی
rigidity of prices U انعطاف ناپذیری قیمت ها
ceiling prices U حداکثر قیمت قانونی
cost prices U قیمت تمام شده
wage price spiral U قیمت
spiral ratchet drill U مته ضامن دار حلزونی
zigzag spiral filament U فیلامان زیگزاگ
barred spiral galaxy U کهکشان مارپیچی مسدود کهکشان مارپیچی میله دار
wage price spiral U دور تسلسل دستمزد
Prices are rising ( falling ) . U قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
break in share prices U کاهش قیمت سهام
prices rule high U مظنه ها بالا است
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
quantity theory of money and prices U نظریه مقداری پول و قیمت
The rise in prices in the European markets. U ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com