English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
self-contained breathing apparatus U اسبابتنفسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U جلو رقیب را گرفتن
contained U قرار دادن چیزی در درون
is contained in U شاملمیشود
contained U شامل بودن خودداری کردن
self contained U برون بی نیاز
self contained U جامع
self contained U با حوصله محتاط
self contained U تودار
self contained U خوددار
contained U احاطه دشمن
contained U بازداشتن
self-contained U با حوصله
contained U دارا بودن دربرداشتن
contained U محتوی بودن
self-contained U کامل
self-contained U تودار
breathing in U عملدم
breathing out U عملبازدم
breathing U جریان هوا و گازهای خروجی از موتور
breathing U تنفس
breathing U دم زنی
rough breathing U نام این نشان
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
buddy breathing U شرکت 2 نفر در یک کپسول هوا در زیر اب
breathing vibration U ارتعاش تنفسی
rough breathing U که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
breathing-hole U روزنه
skip breathing U حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
smooth breathing U نام این نشان
the breathing operation U کاردم زدن عمل تنفس
smooth breathing U که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند
heavy breathing U دم زنی سخت
breathing hole U روزنه
breathing gear U وسیله تنفسی
air breathing U هوای تنفسی
breathing space U ایست
breathing space U مکث
air breathing U هوا دم
breathing gear U ماسک تنفسی
breathing gap U فرصت سر خاراندن
apparatus U ماشین
apparatus U الت دستگاه
apparatus U شعبه حزب
apparatus U اپارات
apparatus U شعبه
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
apparatus U اسباب و وسایل ژیمناستیک
apparatus U دستگاه
apparatus U اسباب
apparatus U لوازم
apparatus U جهاز
Golgi apparatus U دستگاهگلژی
smoking-apparatus U ماشیندودزا
diving apparatus U تختهپرش
setting up apparatus U دستگاه سوار کردن
frame of an apparatus U شاسی
x ray apparatus U دستگاه رونتگن
throwing apparatus U لوازم پرتاب
telegraph apparatus U دستگاه تلگراف
breating apparatus U دستگاه دم زدن
breating apparatus U دستگاه تنفس
receiving apparatus U وسیله برقی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
gasifying apparatus U کاربراتور
gasifying apparatus U دستگاه تبخیر
measuring apparatus U دستگاه اندازه گیری
orsat apparatus U دستگاه رسا
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
psychic apparatus U دستگاه روانی
mental apparatus U دستگاه ذهن
absorption apparatus U دستگاه جذب
error of measuring apparatus U خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
horse [gymnastics apparatus] U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
electrical scoring apparatus U دستگاهامتیازبندیبرقی
induction heating apparatus U شوفاژ القائی
high tension apparatus U دستگاه فشار قوی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
insulation testing apparatus U عایق سنج
fault localization apparatus U دستگاه تعیین کننده محل خطا
abderthalden drying apparatus U دستگاه خشک کن ابدرهالدن
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
strain test apparatus U دستگاه ازمون دگروشی
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
disruptive voltage measuring apparatus U دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com