English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scrambled egg U غذاییمتشکلازتخممرغوشیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scrambled U بادست وپا بالارفتن
scrambled U تقلاکردن
scrambled U بزحمت جلو رفتن تلاش
scrambled U تقلا
scrambled U کوشش
scrambled U املت درست کردن
scrambled U درگیر شدن
scrambled U درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambled U فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambled U درهم امیختن
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled eggs U نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com