English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jurisprudence U فلسفه حقوق
jurisprudence U علم حقوقی
jurisprudence U حقوق
jurisprudence U حقوق الهی
jurisprudence U فقه
medical jurisprudence U پزشکی قانونی
medical jurisprudence U طب قانونی
religious jurisprudence U فقه
islamic jurisprudence U فقه
go to school U خواننده میله نوری
school U رام کردن وعادت دادن
school U تادیب یا تربیت کردن
first school U پایهدبسبان
the school is out U مدرسه تعطیل است
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school U درس خواندن
to go to school U باموزشگاه رفتن
school U دسته
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U مکتب
school U دسته ماهی
school U گروه
school U جماعت
school U جماعت همفکر
school U مکتب علمی یافلسفی
school U تدریس درمدرسه
school U تحصیل در مدرسه
school U دبیرستان
school U مکتب دبستان
school U اموزشگاه
school U مدرسه
school U گروه پرندگان
school U تربیب کردن
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U تربیت اسب
school U مرکز اموزش نظامی
school U مکتب نحله
school U دانشکده
special school U اموزشگاه استثنایی
secondery school U مدرسه متوسطه
secondery school U دبیرستان
technical school U اموزشگاه فنی
training school U اموزشگاه حرفهای
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
theological school U مدرسه علوم دینی
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
to leave school U ترک تحصیل کردن
school year U سال تحصیلی
technical school U مدرسه فنی
school truancy U مدرسه گریزی
school teacher U اموزگار
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school fellow U هم مدرسه
school mate U هم مدرسه
school mate U هم شاگردی
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school figures U حرکات اسب
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
school fellow U هم شاگردی
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
school phobia U مدرسه هراسی
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school report U گزارش اموزشگاه
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
school drop out U افت تحصیلی
training school U کاراموزگاه
vienna school U مکتب وین
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. U آخرین روز مدرسه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting U تیراندازی در مدرسه
school friend U دوستمدرسهای
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school U آموزشگاهرانندگی
vocational school U اموزشگاه حرفهای
zurich school U مکتب زوریخ
day school U مدرسهی روزانه
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school U شیرخوارگاه
pre-school U مهدکودک
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school U پیش دبستانی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age U سن آغاز تحصیل
school age U سن مدرسه
school age U سالهای تحصیل
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
school zone U قلمرومدرسه
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
comprehensive school U اموزشگاه جامع
summer school U کلاس تابستانی
grade school U مدرسه ابتدایی
grammar school U مدرسه ابتدایی
association school U مکتب تداعی
austrian school U یزر و بوهم باورک
austrian school U مکتب اتریشی
banking school U مکتب بانکداری
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
foundation school U اموزشگاه موقوف
hedge school U اموزشگاه پست
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law U دانشکده حقوق
leipzig school U مکتب لایپزیک
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
summer school U مدرسه تابستانی
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
middle school U دبیرستان
junior school U دوره اول دبیرستان
secondary school U دبیرستان
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
high school U دبیرستان
elementary school U دبستان
primary school U دبستان
infant school U کودکستان
nursery school U کودکستان
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
night school U اموزشگاه شبانه
trade school U مدرسه حرفهای
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
private school U مدرسه ملی
private school U اموزشگاه خصوصی
manchester school U مکتب منچستر
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
school drop out U ترک تحصیل کرده
orthodox school U مکتب کلاسیک
orthodox school U مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
principal of a school U مدیر اموزشگاه
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
raphael school U مکتب رفائیل
roman school U مکتب رفائیل
reform school U دارالتادیب نوجوانان
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
salpetriere school U مکتب سالپتریر
school counselor U مشاور مدرسه
school divine U طلبه
school divine U اموزگارالهیات
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
one of the sunni school U شافعی مذهب شافعی
one of the sunni school U Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
nancy school U مکتب نانسی
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school U مکتب پولی
school center U مرکز اموزش
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school U مکتب ریاضی
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school U کودکستان
neoclassical school U مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
normal school U دانش سرا
normal school U دارالمعلمین
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
school of hard knocks <idiom> U تجربه عادی از زندگی
junior high school U دبیرستان مقدماتی
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
senior high school U مدرسه متوسطه
school age children U کودکان واجب التعلیم
marginal utility school U قرار داد
go to the school of hard knocks <idiom> U در کوچه و بازار یاد گرفتن
go to the school of hard knocks <idiom> U نخوانده ملا شدن
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
parnassian school of poets U شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com