English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
playing fields U میدان بازی
playing fields U زمین بازی
playing fields U زمین فوتبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
playing U بازی
playing U کیفیت یاسبک بازی
playing U شرکت درمسابقه انفرادی
playing U ضربه به توپ
playing U بازی کردن
playing U رقابت
playing U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing U خلاصی داشتن
playing U خلاصی بازی
playing U اداره مسابقه
playing U رل بازی کردن
playing U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
playing U تفریح بازی کردن
playing U تفریح کردن ساز زدن
playing U الت موسیقی نواختن
playing U زدن
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing U روی صحنهء نمایش فاهرشدن
playing U نمایش نمایشنامه
playing U حرکت ازاد
playing the board U بازی بر صفحه
long playing U صفحه 33 دور
playing card U گنجفه
playing field U میدان بازی
playing coach U مربی
playing area U محدوده زمین
playing court U زمین بازی
playing the board U بازی فی نفسه
playing the man U بازی با حریف
playing the man U بازی روانی
playing time U مدت بازی
playing surface U مسطحمیزبازی
game playing U playing computerizedgame
playing dead U مرده نمایی
role-playing U نقش گزاری
playing field U زمین بازی
playing field U زمین فوتبال
playing card U ورق بازی , برگ
playing card U ورق گنجفه
playing cards U ورق بازی , برگ
playing cards U ورق گنجفه
playing cards U گنجفه
role playing U نقش گزاری
playing window U پنجرهنمایش
fields U میدان
fields U کارگاه
fields U میدان دید
fields U زمینه رزمی صحرایی
fields U میدان رزم صحرا
fields U دشت
fields U فرودگاه
fields U زمین بازی
fields U توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
fields U زمین
fields U صحرا
fields U دشت کشتزار
fields U دایره
fields U رشته
fields U بمیدان یا صحرا رفتن
fields U پایکار
fields U جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fields U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fields U محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
fields U بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
fields U بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields U خارج اداره یا کارخانه
fields U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fields U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fields U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fields U کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fields U فیلد
fields U حوزه
fields U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fields U میدانه
fields U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fields U مشابه 4036
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U نوشتن داده روی PROM
fields U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
computerized game playing U بازیهای کامپیوتری
magnetic fields U میدان مغناطیسی
magnetic fields U حوزه مغناطیسی
playing field for American football U زمینبازیفوتبالامریکایی
playing field for Canadian football U زمینبازیفوتبالکانادایی
Playing football is not my idea of fun . U فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com