Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
role-playing
U
نقش گزاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
role playing
U
نقش گزاری
role
U
نقش
role
U
بخش
role
U
طومار
role
U
رل
role
U
وفیفه
role enactment
U
نقش گزاری
assigned role
U
نقش محول
role conflict
U
تعارض نقش
role expectations
U
انتظارات نقش
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
title role
U
نام نقشیکبازیگریاخواننده
role play
U
بازیرولیکهباشخصیتخودفردبسیارمتفاوتاست
to play one's role
U
خودرابازی کردن
to play one's role
U
نقش
social role
U
نقش اجتماعی
sex role
U
نقش جنسیتی
role therapy
U
نقش درمانی
to play one's role
U
وفیفه خودرا انجام دادن
role of money
U
نقش پول
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
By international standards Germany maintains a leading role.
U
در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
playing
U
حرکت ازاد
playing
U
خلاصی داشتن
playing
U
بازی کردن
playing
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing
U
رقابت
playing
U
ضربه به توپ
playing
U
شرکت درمسابقه انفرادی
playing
U
روی صحنهء نمایش فاهرشدن
playing
U
نمایش نمایشنامه
playing
U
اداره مسابقه
playing
U
کیفیت یاسبک بازی
playing
U
رل بازی کردن
playing
U
زدن
playing
U
خلاصی بازی
playing
U
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
playing
U
تفریح بازی کردن
playing
U
تفریح کردن ساز زدن
playing
U
بازی
playing
U
الت موسیقی نواختن
playing
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing window
U
پنجرهنمایش
playing fields
U
زمین بازی
playing cards
U
ورق بازی , برگ
playing surface
U
مسطحمیزبازی
playing time
U
مدت بازی
playing the man
U
بازی روانی
playing the man
U
بازی با حریف
playing the board
U
بازی فی نفسه
playing field
U
زمین بازی
playing field
U
زمین فوتبال
playing fields
U
میدان بازی
playing fields
U
زمین فوتبال
playing card
U
ورق بازی , برگ
playing card
U
ورق گنجفه
playing card
U
گنجفه
playing cards
U
ورق گنجفه
playing cards
U
گنجفه
playing dead
U
مرده نمایی
playing the board
U
بازی بر صفحه
playing court
U
زمین بازی
playing area
U
محدوده زمین
playing coach
U
مربی
long playing
U
صفحه 33 دور
game playing
U
playing computerizedgame
playing field
U
میدان بازی
computerized game playing
U
بازیهای کامپیوتری
playing field for Canadian football
U
زمینبازیفوتبالکانادایی
playing field for American football
U
زمینبازیفوتبالامریکایی
Playing football is not my idea of fun .
U
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com