English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
labour union U اتحادیه کارگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in labour U در حال زایمان
labour U کوشش کردن
labour U تقلاکردن
labour U زحمت کوشش
labour U زحمت کشیدن
labour U حزب کارگر
labour U کارگر عمله
labour U درد زایمان
labour U رنج
in labour U سر زا
f.labour U بیگاری
labour U کارگر
labour U نیروی انسانی
labour U کار
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
manual labour U امضای دستی
labour act U قانون کار
premature labour U زاییمان پیش از موعد طبیعی
labour office U اداره کارگزینی
forced labour U بیگاری
forced labour U کار اجباری
common labour U کارگر عمومی
casual labour U کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
casual labour U کارگر اتفاقی
date labour U کار روز مزد
direct labour U دستمزد مستقیم
indirect labour U کار غیرمستقیم
indirect labour U هزینه دستمزد غیرمستقیم
labour code U قانون کار
labour law U قانون کار
labour-saving U کار کم کن رنج گاه
labour saving U کار کم کن رنج گاه
hard labour U اعمال شاقه
labour law U حقوق کار
day labour U کار روزمزد
skilled labour U کارگر ماهر
unpaid labour U بیگاری
unskilled labour U کارهایی که استادی
unskilled labour U نخواهد
unskilled labour U کارگرانی که کارشان استادای نخواهد
bonded labour U کارکردندرقبالپولیکهقبلاقرضگرفتهشده
labour market U متقاضیکار
labour-intensive U صنعتیکهبهتعدادکارگرزیادینیازمنداست
slave labour U بردهداری
labour day U روز کارگر
unpaid labour U بیگار
labour force U مردمیکهتوانائیکارکردندارند
statute labour U بیگاری
statute labour U کار اجباری
Labour Party U حزب کارگر
divisions of labour U تقسیم کار
statute labour U بیگار
division of labour U تقسیم کار
child labour legislation U قانون مربوط به کارخردسالان
labour is often the father of pleasure <proverb> U مقام عیش میسر نمی شود بی رنج
to labour [British English] U در کار رنج بردن [زحمت کشیدن ]
imprisonment with hard labour U حبس با اعمال شاقه
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
labour intensive industry U صنعت کاربر
union <adj.> U اتحادیه صنفی
union <adj.> U اتحادیه کارگری
union <adj.> U سندیکای کارگری
non union U جدا از اتحادیه صنفی
union <adj.> U اتحادیه بازرگانی
union U اتحاد واتفاق
union U اتحادیه
union U اتحاد
union U موافقت
union U مهره ماسوره
union U اتحاد سازش
union U اتصال
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union U اشتراک منافع
union U الحاق
union U اتحاد اتحادیه
union U پیوند اتحادیه اتصالی
union U یگانگی
union U وحدت اتصال
union U پیوستگی
union U اجتماع
union U پیوند وصلت
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
union plate U صفحه چند چشمی
labor union U اتحادیه کارگران
labor union U سندیکای کارگری
labor union U اتحادیه کارگری
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
union suit U پیراهن و شلوار یکپارچه
business union U اتحادیه بازرگانی
European Union [EU] U اتحادیه اروپا
union hook U قلاب دو حلقه
Soviet Union U اتحاد شوروی
vertical union U اتحادیه صنعتی
radiator union U پیچ و مهره رادیاتور
customs union U اتحادیه گمرکی
industrial union U اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
industrial union U اتحادیه صنعتی
trade union U اتحادیه تجارتی
company union U اتحادیه شرکت
craft union U اتحادیه صنفی
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
economic union U اتحادیه اقتصادی
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
custom union U اتحادیه گمرکی
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
trade union U اتحادیه بازرگانی
international union U اتحادیههای بین المللی
post union U اتحاد پستی بین المللی
nut and union U مهره ماسوره
Union Jacks U پرچم سینه
Union Jack U پرچم ملی انگلیس
Union Jack U پرچم سینه
Union Jacks U پرچم ملی انگلیس
trade union U اتحادیه اصناف
trade union U اتحادیه صنفی
trade union U اتحادیه تجاری
trade union U اتحادیه کارگری
international union U اتحادیه بین المللی
female union nut U محلقرارگیریمهره
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
western european union U لوگزامبورک هلند
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
union [set theory] U اجتماع [مجموعه] [ریاضی]
pan american union U اتحادیه پان امریکن
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
carpet exporters union U اتحادیه صادرکنندگان فرش
three eyed union plate U shamrockplate ,face monkey: syn
male union nut U محلقرارگیریپیچ
three eyed union plate U صفحه سه چشمی
Union of Soviet Socialist Republics U اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com