English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interrupt serrice routine U روال سرویس وقفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interrupt U نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupt U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupt U سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupt U وقفهای که CPU را هدایت میکند تا به محل مشخصی منتقل شود
interrupt U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupt U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupt U خط وقفه که فعال شده است
interrupt U گسیختن
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
interrupt U منقطع کردن
interrupt U قطع کردن
interrupt U جدا کردن
interrupt U اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt U حرکت دادن وقفه
interrupt U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupt U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupt U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt U ناتوان کردن وقفه
interrupt U وقفه
interrupt U توقف
interrupt U توقف رخ دادن چیزی که در حال اتفاق است
interrupt U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt U سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupt U اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند
interrupt U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
interrupt U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
automatic interrupt U قطع خودکار
interrupt vector U بردار وقفه
interrupt driven U وقفه گرا
interrupt a connection U قطع شدن یک اتصال
external interrupt U وقفه خارجی
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
automatic interrupt U وقفه خودکار
interrupt handler U گرداننده وقفه
vectored interrupt U وقفه برداری
vectored interrupt U سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند
to interrupt any one's speech U در میان سخن کسی امدن
to interrupt any one's speech U صحبت کسیرا قطع کردن
to interrupt any one's speech U سخن کسیرا گسیختن
to interrupt a view U جلو منظرهای را گرفتن
to interrupt a friendship U رشته دوستی را با کسی پاره کردن
system interrupt U وقفه سیستم
scanned interrupt U وقفه پویش شده
program interrupt U قطع برنامه
program interrupt U وقفه برنامه
priority interrupt U وقفه اولویت
non maskable interrupt U سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
To interrupt someone. To butt in. U تو حرف کسی دویدن
machine check interrupt U وقفه مقابله ماشین
To interrupt someone . To cut some one short. U حرف کسی را قطع کردن
machine check interrupt U وقفه بررسی ماشین
daisy chain interrupt U یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
routine U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine U معمولی
routine U روتین
routine U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine U یک سری حرکت ژیمناستیک
routine U جریان عادی و دایمی
routine U طریقه عادی
routine U بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routine U امور غیر مهم
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine U بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routine U مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routine U روال
routine U امر عادی
routine U روزمره کار عادی
routine U جریان عادی عادت جاری
routine U عادی
routine U کار عادی
routine U روش جاری
routine U خط مشی جاری
daily routine U عادت جاری روزانه
supervisory routine U روال نافر
source routine U روال منبع
sevice routine U روال خدماتی
tracing routine U روال ردیابی
routine tests U ازمایشهای تک به تک
routine work U کار تکراری عادی
tracing routine U روال رسام
utility routine U روال سودمند
target routine U روال هدف
test routine U روال ازماینده
tracing routine U روال ردیاب
routine message U پیام عادی
routine library U کتابخانه روال ها
iterative routine U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
autostart routine U روال اغازگر خودکار
bootstrap routine U روال خود راه انداز
holiday routine U برنامه روز تعطیل
generalized routine U روال تعمیم یافته
generalized routine U روال کلی
canned routine U روال قالب ریزی شده
closed routine U روال بسته
executive routine U روال اجرایی
error routine U روال خطا پرداز
diagnostic routine U روال تشخیص
diagnostic routine U برنامه تشخیص عیب
diagnostic routine U روال تشخیصی
library routine U روال کتابخانهای
library routine U روال کتابخانه
library routine U روال مجموعه ها
relocatable routine U روال جابجاپذیر
recursive routine U زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
recursive routine U زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
recursive routine U روال بازگشتی
recovery routine U روال ترمیمی
production routine U روال تولید
output routine U روال خروجی
diagnostic routine U روش تشخیص معایب در اثرازمایش
loading routine U روال بارکننده
monitor routine U روال مبصر
master routine U شاه روال
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
main routine U روال اصلی
file handing routine U قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com