Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
he writes for the papers
U
برای روزنامه هامقاله مینویسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
writes
U
نوشتن
writes
U
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
writes
U
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes
U
قراردادن متن یا داده روی دیسک یا نوار
to writes down
U
واردکردن یادداشت کردن
to writes down
U
ثبت کردن
writes
U
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
writes
U
وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
writes
U
تالیف کردن
writes
U
انشاکردن
writes
U
تحریر کردن
writes
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes
U
ثبت رای کتبی
writes
U
رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes
U
با اب وتاب شرح دادن
writes
U
سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes
U
کسر کردن
to writes down a person
U
چیزی برضدکسی نوشتن وازان راه اورابی اعتبارکردن
he writes himself captain
U
درنوشتن خودراسروان مینامد
He writes with the left hand.
U
با دست چپ می نویسد
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
U
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
papers
U
روی کاغذاوردن
papers
U
چاپ کردن
papers
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers
U
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers
U
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers
U
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers
U
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
U
درکاغذ پیچیدن
papers
U
مقاله
papers
U
جواز پروانه
papers
U
کاغذ
papers
U
روزنامه
papers
U
ورقه
papers
U
ورق کاغذ
papers
U
اوراق
papers
U
روی کاغذ نوشتن
papers
U
ورقه مشخصات کشتی
papers
U
سفته برات
papers
U
اوراق بهادار
papers
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
to send in one's papers
U
کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
walking papers
U
ورقه خاتمه خدمت
White Papers
U
کتاب سفید
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
walking papers
<idiom>
U
برگه اخراج
application papers
U
مدارک درخواستنامه
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
ship's papers
U
اسناد حمل
ship papers
U
اسناد کشتی
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
commercial papers
U
اوراق تجارتی
commerical papers
U
اوراق تجارتی
commerical papers
U
اسناد تجارتی
mercantile papers
U
برگهای بهاداربازرگانی
negotiable papers
U
اوراق بهادار
negotiable papers
U
اوراق قابل انتقال
please send me the p papers
U
خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
secret papers
U
اسناد سری
secret papers
U
اوراق سری
To mark the examination papers .
U
ورقه های امتحان رانمره دادن
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
He put his papers in order before going to bed .
U
قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com