Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double-checked
U
کیش دوبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
checked
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checked
U
چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
checked
U
امتحان
checked
U
امتحان کردن بازرسی
checked
U
چک
checked
U
مقابله
checked
U
تطبیق
checked
U
منع
checked
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
checked
U
کیش
checked
U
و شدن بوی شکار
checked
U
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checked
U
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
checked
U
مقابله کردن بررسی
checked
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checked
U
اطمینان از صحت چیزی
checked
U
خطا یا توقف کوچک در فرآیند
checked
U
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checked
U
اجرای خشک یک برنامه
checked
U
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
checked
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked
U
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
checked
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
U
وارسی
checked
U
بازرسی شد
checked
U
نشان گذاردن
checked
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked
U
جلوگیری کردن از
checked
U
ممانعت کردن
checked
U
سرزنش کردن رسیدگی کردن
checked
U
مقابله کردن مقابله
checked
U
بررسی
checked
U
بررسی کردن
checked
U
تطبیق کردن
checked
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked
U
چک بانک
checked
U
دریچه تنظیم
checked
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked
U
بازرسی کردن
cross-checked
U
بررسی متقابل
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
U
مضاعف نمودن
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
U
دواسترایک متوالی
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
همزاد
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
تاکردن
double
U
دو برابر
double
U
دو برابر کردن
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دویدن
double
U
بازی دوبل
double
U
:دوبرابر کردن
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
دوسر المثنی
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double in
U
081 تو
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double
U
تصویر قرینه
double out
U
081 خارج
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double p
U
پاروی دوسر
double zero
U
صفر2برابر
double-six
U
دوطرفشش
double
U
دو نفره
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
دوبار
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
اندازه دو برابر
double-take
U
یکه خوردن
double-take
U
واکنش دوگانه
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double a
U
زنای محصن بامحصنه
double
U
دولا
on the double
U
بدو رو
double up
U
دولا شدن
on the double
U
فرمان بدو رو
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
double
U
مضاعف
double up
U
دولاکردن
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double
U
جفت
double
U
: دو برابر دوتا
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
double hyphen
U
این علامت //
double hook
U
قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hit
U
دوبله
double hit
U
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double frequency
U
فرکانس دوبل
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double v machine
U
دستگاه ورق خم کن
double sink
U
سینکدوتایی
double guard
U
دفاع با دو دست
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
double header
U
دوسر
double helix
U
مارپیچ دوگانه
double header
U
دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double sharp
U
نیمپردهبالاییجفتی
double v machine
U
دستگاه دولا کننده ورق
double pennant
U
پرچمدوگوش
double leg
U
زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double plate
U
صفحهیدوبله
double reed
U
نوعیآلتموسیقیدوبله
double track
U
خط
double knee
U
لوله زانویی دوبل
double kick
U
دو ضربه پی در پی
double triode
U
لامپ تریود مضاعف
double junction
U
اتصال مضاعف
double scull
U
پارویدوبله
double seat
U
صندلیدونفره
double integral
U
انتگرال دوبل
double image
U
تصویر مضاعف
double ignorance
U
جهل مرکب
double track
U
دو
double zero key
U
کلیددوصفر
double-blank
U
دوطرفسفید
double ender
U
تخته موج با دو انتهای یک شکل
double room
U
اتاقدونفره
double-glaze
U
پنجرهدوجداره
double-glazing
U
شیشهدوجداره
double ended
U
دوسر
double ended
U
دوطرفه
double knot
U
گره دوبل
double back
<idiom>
U
برگشتن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
double-cross
<idiom>
U
گول زدن
double-talk
<idiom>
U
حرف بیمعنا
double dribble
U
خطای دوبل در بسکتبال
double dissociation
U
گسست مضاعف
double diode
U
دیود دوبل
double diode
U
دیود مضاعف
double entry
U
دفتر داری مضاعف
double entry
U
سیستم دفترداری دوبل
double cream
U
خامهزیاد
double foult
U
خراب کردن پی در پی دوسرویس
double foul
U
خطای هم زمان دو بازیگر
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
double floppy
U
دیسک لرزان دو طرفه
double bed
U
تختخوابدوطبقه
double bill
U
مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
double figures
U
امتیاز دو رقمی
double faces
U
ریاکار
double faces
U
دورو
double faced
U
دو سر
double faced
U
دوجانبه
double faced
U
دورو
double envelopment
U
مانوراحاطهای دو طرفه
double envelopment
U
احاطه دو طرفه
double bluff
U
دروغدرروزروشن
double ring
U
گوددوبله
double star
U
دوگانه
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double taxation
U
مالیات مضاعف
double team
U
تیم دونفره
double tent
U
چادر دو نفره
double the edge
U
لب گردانیدن
double refraction
U
انکسار مضاعف
double blind
U
دوسوکور
double chin
U
غبغب
double chins
U
غبغب
double punch
U
منگنه مضاعف
double precision
U
دقت مضاعف
double star
U
دوتایی
double space
U
یک خط درمیان نوشتن
double space
U
یک سطر در میان
double refraction
U
انکسار دوبل
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
double rhyme
U
شعر دو قافیهای
double refraction
U
شکست مضاعف
double row
U
موتور
double row
U
دوطرفه
to fold double
U
دوتاکردن
double salt
U
نمک مضاعف
double salt
U
ملح مضاعف
double sampling
U
نمونه گیری چندگانه
double seam
U
درز دوبل
double shear
U
تنش برشی دوتایی
to fold double
U
دولاکردن
double sixes
U
جفت شش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com