|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 11 (1 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
---|---|---|---|
dot U | نقطه | ||
dot U | خال | ||
dot U | لکه | ||
dot U | نقطه دارکردن | ||
dot U | نقطه گذاشتن | ||
dot U | روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد | ||
dot U | آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش | ||
dot U | روش استاندارد برای شرح تواناییهای resolution کاغذ چاپگر یا اسکنر | ||
dot U | فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش | ||
dot U | در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود | ||
dot U | نقط ه گرد کوچک | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|