Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
design landing weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
landing weight
U
وزن فرود
landing weight
U
وزن با هنگام تخلیه
maximum landing weight
U
حداکثر وزن فرود
design take off weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
design gross weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
landing
U
ورود به خشکی
landing
U
ورود بخشکی
landing
U
بزمین نشستن هواپیما
landing
U
پاگردان
landing
U
فرودگاه هواپیما
landing
U
اسکله
landing
U
پاگرد
landing
U
نشستن هواپیما
landing
U
فرود
landing
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing
U
فرود ژیمناست به زمین
landing
U
فرود
[هواپیما یا موشک]
landing zone
U
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing zone
U
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing order
U
اجازه تخلیه بار
landing zone
U
منطقه نشست هوایی
landing zone
U
منطقه فرود
landing wires
U
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
administrative landing
U
پیاده شدن اداری
landing craft
U
کرجی ساحلی
night landing
U
فرود شبانه
air landing
U
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
air landing
U
فرودهوایی
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
quarter landing
U
پاگرد پله با 081 درجه گردش
chinese landing
U
پهلو گرفتن به سبک چینی
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
soft landing
U
فرود نرم
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
night landing
U
پیاده شدن درساحل در شب
landing field
U
فرودگاه
air landing
U
فرود از راه هوا
landing vehicle
U
خود روشنی دار اب خاکی
landing threshold
U
نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing threshold
U
استانه فرود اب خاکی
forced landing
U
فرود اجباری هواپیما
forced landing
U
فرود اجباری
landing ship
U
ناو نیرو پیاده کن
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
landing forces
U
قوای اب خاکی
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
landing beam
U
نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing approach
U
مسیر تقرب
landing angle
U
زاویه فرود
landing aircraft
U
هواپیمای در حال فرود
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear
U
ارابه فرود
landing spot
U
نقطه فرود
landing area
U
منطقه فرود
landing slab
U
تاوه پاگرد
landing site
U
محل فرود
landing site
U
پایگاه فرود
diversionary landing
U
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing place
U
فرودگاه اسکله
landing party
U
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing party
U
گروه اب خاکی
landing order
U
دستورتخلیه بار
landing net
U
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing mat
U
باندفرود تعجیلی
landing mat
U
باند فرود اضطراری
landing light
U
چراغ فرود
landing hill
U
تپه فرود
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
instrument landing
U
فرود کور
landing deck
U
غرشهفرود
landing strip
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strip
U
باند فرود
crash-landing
U
سقوط کردن هواپیما
landing strips
U
باند فرود
landing window
U
پنجرهفرود
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
landing stage
U
حملباقایق
landing strips
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
brigade landing team
U
تیم پیاده شونده تیپی
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
automatic approach and landing
U
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
landing, storage, delivery
U
تخلیه
landing signal officer
U
افسر ارتباط فرود
landing, storage, delivery
U
نگهداری
deck landing aid
U
کمکهای فرود
battalion landing team
U
تیم پیاده شونده گردانی
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
landing, storage, delivery
U
تحویل
main landing gear
U
ترمزاصلیفرود
landing craft assault
U
قایق نیرو پیاده کن
landing craft raiding
U
قایق هجومی
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
front landing gear
U
ترمزجلوییفرود
air landing facility
U
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
nose landing gear
U
ترمزفروددماغه
divided landing gear
U
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
automatic carrier landing system
U
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
weight
U
بارکردن
weight
U
سنگین کردن
weight
U
چیزسنگین
it is of no weight
U
قدرواهمیتی ندارد
weight
U
نزن
weight
U
سنگ وزنه
weight
U
سنگینی
weight in
U
وزن کشی
weight
U
وزن
self weight
U
خود وزن
weight
U
لنگر
weight
U
میزان
weight
U
قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight
U
فشار
weight
U
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
self weight
U
ویژه وزن
weight
U
وزن دادن
weight
U
گرانی
weight of solids
U
وزن ذرات
total weight
U
وزن کل
weight zone
U
مربع وزن گلوله
statistical weight
U
احتمال ترمودینامیکی
weight lifter
U
وزنه بردار
weight training
U
بدن سازی
weight man
U
پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight percent
U
درصد وزنی
weight program
U
تمرین وزنه برداری
weight lifting
U
وزنه برداری
weight throw
U
پرتاب وزنه
weight ton
U
تن سنگین
wet weight
U
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
where is the kilogramme weight ?
U
سنگ کیلوگرم کجاست
it pulls its weight
U
نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
laden weight
U
وزن کلی خودرو با بار
landed weight
U
وزن کالا هنگام تخلیه
to lose weight
U
لاغر شدن
throw one's weight around
<idiom>
U
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
pull one's weight
<idiom>
U
کارها را تقسیم کردن
You are going to gain weight. if you let yourself go.
U
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
weight trainer
U
مربیوزنه
sliding weight
U
وزنمتحرک
weight ratio
U
نسبت وزن
light-weight
U
سر خالی
where is the kilogramme weight ?
U
وزنه ....
weight trainer
U
آموزندهوزنه
carpet weight
U
وزن فرش
weight index
U
شاخص موزون
ramp weight
U
حداکثر وزن ممکن هواپیما
molecular weight
U
وزن مولکولی
milliequvalent weight
U
وزن هم ارز میلی گرمی
middle weight
U
میانه
middle weight
U
میان وزن
maximum take off weight
U
حداکثر وزن برخاستن
specific weight
U
وزن مخصوص
light weight
U
سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
letter weight
U
کاغذ نگاه دار
molecular weight
U
جرم مولکولی
paper weight
U
وزنه
operating weight
U
وزن عملیاتی
short weight
U
سنگ کم
net weight
U
وزن خالص
net weight
U
وزن کلی
short weight
U
وزنه کم
specific weight
U
سنگینی ویژه
unladen weight
U
وزن کامل خودرو
weight and measures
U
سنگ و اندازه
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight function
U
تابع وزنی
to carry weight
U
نفوذ یا اهمیت داشتن
the weight is kilogrammes
U
ان 5 کیلوگرم است
toe weight
U
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
unladen weight
U
وزن ناخالص خودرو
unit weight
U
وزن واحد
specific weight
U
وزن ویژه
weight the sugar
U
قند را بکشید
statistical weight
U
وزن اماری
the weight is kilogrammes
U
وزن
unit weight
U
وزن مخصوص
paper weight
U
کاغذ نگهدار
dead weight
U
وزن بی اوار
draw weight
U
نیروی لازم برای کشیدن زه
atomic weight
U
wt.at :symb
avoirdupois weight
U
اوزان و مقیاسات اجناس
empty weight
U
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
equivalent weight
U
وزن معادل
equivalent weight
U
وزن هم ارز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com