Perdic | delayed | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 26 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	delayed U	به تاخیر افتاده
	delayed U	درنگیده
	delayed U	معوق
	delayed U	موجل
	delayed U	عقب افتاده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	delayed a.v.c. U	نافم خودکار صدا با تاخیر
	delayed opening U	سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
	delayed penalty U	چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
	delayed reaction U	واکنش درنگیده
	delayed reinforcement U	تقویت درنگیده
	delayed response U	پاسخ درنگیده
	delayed steal U	دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
	delayed whistle U	سوت اعلام افساید
	delayed offside U	تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
	delayed neutrons U	نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
	delayed guarantee U	ضمان موجل
	delayed action U	وسیله با عمل تاخیری تاخیری
	delayed action U	با ماسوره تاخیری
	delayed conditioning U	شرطی سازی درنگیده
	delayed contact U	چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
	delayed extinction U	خاموشی درنگیده
	delayed feedback U	پسخوراند درنگیده
	delayed elastic response U	واکنش ارتجاعی تاخیری
	delayed payment penalty U	خسارت تاخیرتادیه
	delayed payment penalty U	زیان دیر کرد
	option of delayed payment of the price U	خیار تاخیر ثمن

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy