Perdic | complaint | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version

پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید		\|	Help	\|	About	\|

Home	\|	Forum / پرسش و پاسخ	\|	+ Contribute	\|	Users


Total search result: 15 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	complaint U	شکایت
	complaint U	دادخواهی
	complaint U	عارض شدن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	having a complaint U	متظلم
	to lodge a complaint U	عرضحال گله گذاری تسلیم کردن
	To lodge a complaint . U	درمقام شکایت بر آمدن
	to make a complaint [about] U	شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
	to lodge a complaint U	شکایت کردن
	there is no ground for his complaint U	شکایت او بیمورد است
	lodge a complaint U	اقامه دعوی کردن
	lodge a complaint U	دادخواهی کردن
	lodge a complaint U	شکایت کردن
	lodge a complaint against someone U	علیه کسی اقامه دعوی کردن
	If there is a reason for complaint, please contact ... U	اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
	grounded (his complaint was not grounded U	شکایت او بی اساس بود

Recent search history

Forum search