Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
commercial papers
U
اوراق تجارتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
papers
U
سفته برات
papers
U
درکاغذ پیچیدن
papers
U
روی کاغذاوردن
papers
U
چاپ کردن
papers
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers
U
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers
U
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers
U
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers
U
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
U
اوراق بهادار
papers
U
ورقه مشخصات کشتی
papers
U
کاغذ
papers
U
روزنامه
papers
U
مقاله
papers
U
جواز پروانه
papers
U
ورقه
papers
U
ورق کاغذ
papers
U
اوراق
papers
U
روی کاغذ نوشتن
papers
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
secret papers
U
اوراق سری
ship papers
U
اسناد کشتی
ship's papers
U
اسناد حمل
application papers
U
مدارک درخواستنامه
to send in one's papers
U
کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
walking papers
U
ورقه خاتمه خدمت
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
walking papers
<idiom>
U
برگه اخراج
secret papers
U
اسناد سری
commerical papers
U
اوراق تجارتی
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
U
کتاب سفید
commerical papers
U
اسناد تجارتی
he writes for the papers
U
برای روزنامه هامقاله مینویسد
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
mercantile papers
U
برگهای بهاداربازرگانی
negotiable papers
U
اوراق بهادار
negotiable papers
U
اوراق قابل انتقال
please send me the p papers
U
خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
To mark the examination papers .
U
ورقه های امتحان رانمره دادن
He put his papers in order before going to bed .
U
قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
commercial
<adj.>
U
بازرگانی
commercial value
U
ارزش تجارتی
commercial
U
مربوط به تجارت
commercial
U
بازرگانی
commercial
<adj.>
U
تجاری
commercial
U
تجاری
commercial
U
تجارتی
commercial
<adj.>
U
تجارتی
quasi commercial
U
شبه بازرگانی
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
commercial company
U
شرکت تجاری
commercial art
U
فعالیتهاوفرایندتبلیغیکمحصول
corporate
[commercial]
<adj.>
U
بازرگانی
corporate
[commercial]
<adj.>
U
تجارتی
commercial vehicle
U
وسیلهحملکالاومسافردر جاده
commercial traveller
U
بازاریاب
corporate
[commercial]
<adj.>
U
تجاری
commercial premises
U
منطقهتجاری
commercial relations
U
مناسبات تجاری
commercial artist
U
فردیکهکارتبلیغاتیمیکند
commercial bank
U
بانگ بازرگانی
commercial firm
U
تجارتخانه
commercial firm
U
شرکت تجارتی
commercial intercourse
U
معامله یا مراوده بازرگانی
commercial invoice
U
سیاهه تجارتی
commercial items
U
اقلام تجارتی
commercial items
U
کالاهای تجارتی
commercial law
U
قانون تجارت
commercial law
U
حقوق تجارت
commercial efficiency
U
بازده صنعتی
commercial court
U
دادگاههای صنفی
commercial code
U
قانون تجارت
commercial banks
U
بانکهای بازرگانی
commercial area
U
منطقه تجاری
commercial attache
U
وابسته بازرگانی
commercial attache
U
وابسته تجارتی
commercial bills
U
اوراق تجارتی
commercial building
U
سرای
commercial building
U
تیم
commercial building
U
تیمچه
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
commercial representative
U
نمایندگی بازرگانی
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
commercial attache
U
وابسته تجاری
commercial representative
U
قائم مقام تجارتی
commercial revolution
U
انقلاب بازرگانی
commercial pure
U
خلوص تجارتی
commercial procuration
U
قائم مقام تجارتی
commercial transactions
U
معاملات تجارتی
commercial paper
U
سند تجارتی
commercial paper
U
اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
commercial marine
U
کشتیرانی تجارتی
commercial marine
U
ناوگان دریایی
commercial marine
U
کشتی تجاری
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
commercial structural steel
U
فولاد ساختمان تجارتی
commercial structural steel
U
فولادسازهای تجارتی
commercial banking system
U
نظام بانکداری تجارتی
commercial type vehicle
U
خودروی تجارتی خودروهای شخصی
commercial water movement
U
حمل و نقل با کشتیهای شخصی
commercial water movement
U
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
commercial air movement
U
پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
transferable commercial instrument
U
اوراق تجارتی قابل انتقال
commercial center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial road traffic
U
ترافیک جاده تجاری
international commercial terms (incoterm
U
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
international commercial terms (incoterm
U
اینکوترمز
commercial light gage sheet
U
ورق فریف تجارتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com