English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
camera platform U سکویدوربین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
camera platform lock U محلقفلدوربینبهپایه
Other Matches
platform U سکو
platform U تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platform U نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
platform U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platform U پایه
platform U پایگاه
platform U سکوی ایستگاه راه آهن
platform 3 U سکوی شماره 3
where is the platform 3? U سکوی شماره 3 کجاست؟
platform nu U شمارهسکو
platform U سکوی شیرجه
platform U رسانگر حامل گیرنده
platform U کف راه جایگاه خطابه
platform U خط مشی
platform U مرام
platform U صحن
platform U سخن رانی کردن
platform U درجای بلند قرار دادن
platform U پایه نصب
platform U سطحه
pouring platform U سطح ریزش
space platform U پایگاه فضایی
space platform U ایستگاه فضایی
stairs with a platform U پلکان با پاگرد
platform load U بار کف دار
platform load U بار سکودار
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
platform independence U استقلال پایهای
platform car U واگن بی لبه
multi platform U که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
military platform U سکوی نظامی
lifting platform U صفحه بالابر
launching platform U launcher
starting platform U سکوی شروع
stepped platform U صفحه پله دار
weighing platform U صفحهوزنه
station platform U سکویایستگاه
production platform U سکویتولیدات
platform trolley U چرخدستیسکویی
platform shelter U سایبانسکو
platform ladder U نردبانسکویی
platform entrance U سکویورود
passenger platform U سکویمسافرین
load platform U سکویبار
jack-up platform U سکویبالابر
fixed platform U سکویثابت
bath platform U سکویحمام
oil platform U سکوینفتی
connectivity platform U برنامه اتصال
baffle platform U کف ارام کننده
flight platform U سکوی پرواز
aerial platform U سکوی مخصوص بارریزی هوایی
hardware platform U پایگاه سخت افزار
airdrop platform U سکوی بارریزی هوایی
aerial platform U سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
compass platform U bridge
camera دوربین
camera دوربین یا جعبه عکاسی
camera U [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
in camera U غیر علنی
semi-submersible platform U سکوینیمهشناور
Is this the right platform for the train to London? U آیا این سکوی قطار لندن است؟
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
air delivery platform U پالت مخصوص بارریزی هوایی
platform pallet truck U چرخمسطحسکویی
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
camera axis U محور دوربین عکاسی
underwater camera U دوربینزیرآبی
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
Polaroid camera U نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
stereoscopic camera U دوربینبرجستهبین
camera magazine U کاست فیلم دوربین
view camera U دوربیننما
cine camera U دوربینفیلمبرداری
camera lucida U [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
security camera U دوربین امنیتی
observation camera U دوربین امنیتی
CCTV camera U دوربین امنیتی
surveillance camera U دوربین نظارت
security camera U دوربین نظارت
observation camera U دوربین نظارت
CCTV camera U دوربین نظارت
surveillance camera U دوربین مدار بسته
security camera U دوربین مدار بسته
observation camera U دوربین مدار بسته
CCTV camera U دوربین مدار بسته
surveillance camera U دوربین امنیتی
camera magazine U جعبه محتوی فیلم عکاسی
miniature camera U دوربین مینیاتوری
camera body U بدنهدوربین
camera back U قسمتهایپشتیدوربین
camera-shy U کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
camera-shy U بیزار از دوربین
box camera U دوربین قوطی
box camera U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
camera tube U دوربین تلویزیونی
camera window U دریچه دیافراگم دوربین
color camera U دوربین رنگی
sound camera U دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
sitting in camera U جلسه غیر علنی
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
in camera proceedings U دادرسی غیر علنی
panoramic camera U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
miniature camera U دوربین تصاویر کوچک
camera dolly U پایهدوربین
electron camera U دوربین الکترونی
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
camera screw U پیچدوربین
still video camera U دوربیننمایشثابت
camera obscura U تاریک خانه
camera nadir U خط لولای دوربین
camera viewfinder U دوربیننمایاب
disc camera U صفحهدوربین
camera obscura U اطاقک تاریک جعبه عکاسی
disposable camera U دوربینبازاری
What platform does the train from York arrive at? U قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
What platform does the train to York leave from? U قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
closed-circuit camera U دوربین نظارت
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
image camera tube U لامپ تصویر میانی دوربین
air cartographic camera U دوربین عکس برداری هوایی
Polaroid0 Land camera U دوربینزمینیپولاروید
camera control unit U مرکزکنترلدوربین
camera control technician U متخصصفنیکنترلدوربین
camera control area U محلتنظیمدوربین
camera ready copy U کپی اماده تکثیر
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
colour television camera U صفحهرنگیدوربین
television camera tube U دوربین تلویزیونی
air survey camera U دوربین عکسبرداری هوایی
lighting/camera control area U سطحکنترلدوربینروشنایی
single-lens reflex camera U دوربینبازتابتکلنزی
twin-lens reflex camera U لنزدوتاییانعکاسدوربین
cross section of a reflex camera U قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
single-lens reflex (SLR) camera U دوربینتکلنزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com