Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
as steady as a rock
<idiom>
U
مثل کوه
[استوار و ثابت]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
steady
<adj.>
U
منظم
steady
U
همین راه برو
steady
<adj.>
U
مرتب
steady as you go
U
راه ثابت باشد
steady as you go
U
مسیر را ثابت نگهدارید
steady on
U
لوله توپ را به اهستگی تاروی هدف بیاورید
steady on
U
اهسته به سمت هدف
go steady
<idiom>
U
همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
steady
U
راه
steady
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady
U
روی مسیر
steady
U
یکنواخت
steady
U
محکم
steady
U
پرپشت استوار
steady
U
ثابت
steady
U
پی درپی مداوم
steady
U
پیوسته ویکنواخت کردن
steady
U
استوار یامحکم کردن
steady
U
ساکن شدن
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
پابرجا
steady state
U
حالات دائم
steady state
U
حالت پایا
steady state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
quasi steady
U
جریان نیمه ارام
steady flow
U
جریان ماندگار
steady state
U
حالت ثابت
steady state
U
وضعیت بارشد مداوم
steady current
U
جریان ثابت
steady flow
U
جریان دائمی
steady flow
U
جریان دائم
steady flow
U
جریان لایه وار
steady load
U
بار دائم
slow and steady
U
اهسته وپیوسته
steady state
U
حالت دائمی
steady state
U
وضعیت پایدار
steady growth
U
رشد پایدار
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
non steady state flow
U
جریان غیرهمگام
steady state growth
U
رشد مداوم
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
steady state flow
U
جریان با حالت پایا
steady state equilibrium
U
تعادل در وضعیت رشد پایدار
steady state conduction
U
رسانش با حالت پایا
steady state approximation
U
تقریب حالت پایا
steady state growth
U
رشد پایدار
steady state wave motion
U
حرکت موجی پایا
slow and steady wins the race
U
اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
rock
U
صخره
rock
U
تخته سنگ یا صخره
rock
U
خاره
rock
U
تکان دادن
rock
U
جنبش
rock
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock
U
جنباندن
rock
U
جنبیدن
rock
U
سنگ خاره صخره
rock
U
تکان
the rock
U
جبل الطارق
rock-like
U
صخرهمانند
rock
U
تکان نوسانی دادن
rock
U
جنباندن نوسان کردن
rock
U
سنگ
rock work
U
دیوار کوه نما
to rock the boat
<idiom>
U
گرد و خاک به پا کردن
[اصطلاح مجازی]
rock-climber
U
صخرهنورد
phosphate rock
U
سنگ فسفات
rock the boat
<idiom>
U
واژگون کردن
rock work
U
کوه مصنوعی
To stand like rock .
U
مانند کوه ایستادن
rock-hard
U
بینهایتسخت
rock-climbing
U
صخرهنوردی
It is as hard as rock.
U
مثل سنگ سفت است
rock pool
U
استخرکوچک
rock step
U
پایهصخرهای
rock basin
U
حوضهرودصخراهای
impervious rock
U
تختهسنگغیرقابلنفوذ
volcanic rock
U
سنگ خروجی
vitreous rock
U
سنگ شیشه نما
under szturated rock
U
سنگ زیر اشباع
to stumble against a rock
U
گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
to rock to sleep
U
خواب کردن
to rock to sleep
U
جنباندن
As firm as a rock .
U
به محکمی آهن ( سنگ )
rock music
U
موسیقیRock
rock and roll
U
رقص بحنبان وبچرخان
rock work
U
خاره یا صخره مصنوعی
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock cork
U
پنبه کوهی
eruptive rock
U
سنگ خروجی
eruptive rock
U
سنگ بیرون ریخته
fall of rock
U
ریزش سنگ
rock rubble
U
ریزش سنگ
hand placed rock
U
سنگفرش فکافته
rock flint
U
سنگ اتشزنه سیاه
igneous rock
U
سنگ اذرین
igneous rock
U
سنگ خروجی
igneous rock
U
سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
layer of rock
U
لایه سنگی
layer of rock
U
طبقه سنگی
mantle rock
U
سنگپوش
detrital rock
U
سنگ اواری
crystalline rock
U
سنگ بلوری
rock'n'roll
U
رقص راک اندرول
rock'n'roll
U
رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll
U
رقص راک اندرول
rock salt
U
نمک سنگی
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock garden
U
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens
U
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
almond rock
U
گزبادامی
bed rock
U
سنگ کف
bed rock
U
سنگ مادر
bituminous rock
U
سنگ قیری
broken rock
U
صخره
cap rock
U
پوش سنگ
rock facing
U
سنگریز حفافتی
rock bound
U
خاره بست
rock wool
U
پشم کوهی
rock fever
U
حصبه جبل الطارق
rock flour
U
سنگارد
rock flour
U
ارده سنگ
rock goat
U
بزکوهی
rock goat
U
مرال
rock hewn
U
از کوه کنده شده
rock oil
U
نفت
rock pigeon
U
کبوتر کوهی
rock pitons
U
انواع میخهای سنگ نوردی
rock scorpion
U
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock sucker
U
مارماهی دریایی
rock toe
U
سنگچین پایاب
rock wash
U
پوشش سنگی
rock erosion
U
از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock fill
U
سنگریز
rock brake
U
بسفایج معمولی
rock candy
U
نبات
rock candy
U
تبرزد
rock crystal
U
سنگ بلور
rock dove
U
کبوتر کوهی
rock bound
U
دشوار
rock bound
U
سنگ بست
rock bound
U
دیریاب
rock bound
U
محاط بصخره
rock drill
مته سنگ شکن
rock dyke
U
سنگریز
sluiced rock fill
U
سنگریز ابپاشی شده با فشار
to hit rock bottom
U
از نظر روحی خرد شدن
natural rock asphalt
U
سنگ قیر
rock-bottom price
U
کمترین قیمت
rock fill dam
U
سد سنگی
rock fill dam
U
سد سنگریز
zone of rock fracture
U
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
zone of rock flowage
U
منطقه سنگهای روان
bed rock ledge
U
لایه سنگی کف بستر
to make the party rock
U
جشن را گرم کردن
A big rock rolled down the mountain.
U
سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com