English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To shave ones beard . U ریش خود رازدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beard U خوشه
beard U ریش دارکردن
beard U مقابله کردن
beard U ریش
beard U هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
shave U تراشیدن
To get a shave. U اصلاح کردن ( ریش تراشیدن )
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
after-shave ادوکلن یا چیز دیگری که پس از اصلاح به صورت زده میشود.
I'd like a shave. میخواهم ریشم را بزنم.
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
after-shave U وابسته به پس از ریشتراشی
shave U تراش
shave U ریش تراشی
shave U رنده کردن
To grow a beard . U ریش گذاشتن
to grow a beard U بگذارند ریششان بزرگ شود
white beard U ریش سفید
billy beard U ریش بزی
aaron's beard U گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
grow a beard U ریش گذاشتن
goats beard U ریش بز
goats beard U شنگ
spoke shave U رنده مشته رنده کبوتری رنده کبوتری
I had a close shave . U خطر ؟ زبغل گوشم پرید
he had a close shave of it U مفت جست
spoke shave U رنده مشتی
close call/shave <idiom> U خطراز بیخ گوشش گذشت
To shave a piece of wood. U قطعه چوبی راتراشیدن
To behave ( act ) like a ruffian. To beard the lion in his den . U لوطی بازی درآوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com