English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To score points. U امتیاز آوردن ( ورزش )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at all points U در همه نقاط
points U قطبهای پلاتین
points U پلاتین دلکو
at all points U درهمه جا
on this score U از این بابت
What is the score? U چند به چندیم ؟ ( امتیاز شما ری در بازی )
To keep the score. U حساب امتیاز رانگاهداشتن
He knows the score . U سرش توی حساب است
He knows the score . U سرخوردن ( واخوردگی ویأس )
to know the score <idiom> U سری توی حساب داشتن
score U خط افتادن
score it under U زیر ان خط بکشید
score U نمره
what is the score U هر کدام چند بازی داریم
what is the score U حساب برد و باخت چقدراست
to keep score U بازی رانگاهداشتن
to keep score U حساب
t score U نمره T
score out U خط زدن
on this score U از این حیث
score U خط زدن
score U گرم کردن اسب ثبت حرکات
score U پوان اوردن
score U نشان
score U حساب کردن بحساب اوردن
score U حساب
score U تحقیر کردن ثبت کردن
score U خط
score U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
score U امتیاز
score U بریدگی
score U نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score U شیار
score U نمره اوردن
score U رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
score U پیروزی
score U چوب خط نمره
score U مارک
score U نشان معدل
score U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
interactional points U نقاط تلاقی
interactional points U نقاط تماس
intercardinal points U جهات فرعی
intermediate points U جهات میانی
key points U نقاط مهم
key points U نقاط حساس
ignition points U پلاتین
contact points U نوکهای کنتاکت
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
fourteen points U اصول چهارده گانه
fourteen points U طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
points of order U اخطار نظامنامهای
ignition points U پلاتین دلکو
vital points U نقاط حساس بدن
lagrangian points U نقاط لاگرانژی
loss on points U باخت با امتیاز
sticking points U حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
sticking points U نکتهی مورد بحث یا منازعه
sticking points U نکتهیاصلی
direction of points U جهتیاب
points lever U اهرم پلاتینی
points motor U موتورپلاتینی
points signal U نقاطعلامتدار
To win on points. U با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
sticking points U مرز ناجنبایی
sticking points U نقطهی عدم تحرک
win on points U پیروزی با امتیاز
needle points U نوکهای سوزنی
awarding of points U امتیاز دادن
p is nine points of the law U تصرف شرط عمده مالکیت است
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
quadrantal points U نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
quadrantal points U جهات فرعی
points of sailing U نقاطقایقسواری
stadia points U تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
the four cardinal points U جهات اربعه
distance between two points U فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
decimal points U ممیز اعشاری
boiling points U نقطه جوش
boiling points U عصبانیت
boiling points U درجه جوش
points of view U لحاظ
crossing points U نقطه تلاقی
crossing points U محل برخورد دو خط
boiling points U نقطه غلیان
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
points of view U دید
decimal points U نقطه اعشار
decimal points U ممیز
talking points U نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
decimal points U ممیز اعشار
points of view U نقطه نظر
points of view U دیدگاه
points of view U نظریه
match points U اخرین امتیاز
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
turning points U نقطه برگشت
cardinal points U چهار جهت اصلی
check-points U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
exclamation points U این علامت !
exclamation points U علامت تعجب
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points U محل تجمع مجدد
turning points U مرحله قاطع نقطه تحول
cardinal points U جهات اصلی
freezing points U درجه یخ بندان
freezing points U نقطه انجماد
turning points U نقطه لولای چرخش
turning points U نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points U نقطه چرخش
three score and ten U هفتاد
standard score U نمره معیار
test score U نمره ازمون
stanine score U نمره نه بخشی
standardized score U نمره بهنجار شده
time score U نمره زمانی
to score with a girl <idiom> U موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
score-console U صفحهنمایشامتیاز
evaluation score U نمره ازمایش
weighted score U نمره وزنی
unweighted score U نمره غیروزنی
He told us what the score was. U جریان را برایمان تعریف کرد ( گفت )
true score U نمره حقیقی
transmuted score U نمره تبدیل شده
total score U نمره کامل
To score a goal . U گل زدن ( درفوتبال وغیره )
settle a score with someone <idiom> U عین چیزی را به کسی پس دادن
sigma score U نمره معیار
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
box score U جدول امتیازها
lie score U نمره دروغگویی
ipsative score U نمره نسبی
accuracy score U نمره دقت
additional score U نمره اضافی
grade score U نمره کلاسی
gross score U نمره خام
graphic score U نمره نگارهای
gain score U نمره افزوده
evaluation score U نمره ارزیابی
error score U نمره خطا
deviation score U نمره انحراف
blind score U امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
derived score U نمره اشتقاقی
corrected score U نمره اصلاح شده
box score U نتیجه برد وباخت بازی
composite score U نمره مرکب
box score U حساب بازی
main score U نمره اصلی
normalized score U نمره هنجار شده
score keeper U منشی
score out that word U ان واژه را خط بزنید
real score U نمره واقعی
run up a score U قرض بهم رساندن
score a person U از کسی پیش بردن
score a person U بر کسی پیش دستی کردن
score off a person U از کسی پیش بردن
score off a person U بر کسی پیش دستی کردن
raw score U نمره خام
predicted score U نمره پیش بینی شده
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
score sheet U برگ امتیاز
observed score U نمره مشاهده شده
on the score of neglect U بعنوان غفلت ازاین بابت
on the score of neglect U ازاین حیث
perfect score U امتیاز کامل
percentile score U نمره صدکی
manually-operated points U مدیریتدستینقاط
all points addressable graphics U نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
all points addressable mode U حالت گرافیکی که در آن هر پیکسل جداگانه قابل آدرس دهی است و رنگ و خصوصیات آن تعریف شده اند
bay with black points U قره کهر
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
bay with black points U کهر دست وپا مشکی
remote-controlled points U نقطهکنترلازراهدور
cardinal points effect U اثر چهار جهت اصلی
foot score line خط امتیاز انتهایی
sweeping score line U خطکمکنندهامتیاز
segment score number U بخششمارهامتیاز
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
hog score line U خطامتیازپایانی
army standard score U نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
I know my job ( stuff ). Iknow the score ( ropes ) . U درکارم واردهستم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com