English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The rise in prices in the European markets. U ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prices are on the rise U قیمتهارو بافزایش
prices are on the rise U است
markets U درمعرض فروش قرار دادن
markets U در بازار دادوستد کردن
markets U فروختن
markets U محل داد وستد
markets U بازار
markets U به بازار عرضه کردن
markets U مرکزتجارت
flea markets U سمساری
secondary markets U بازارهای فرعی
secondary markets U بازارهای ثانوی
rural markets U بازارهای روستائی
related markets U بازارهای مرتبط
factor markets U بازارهای عوامل تولید
free markets U بازار ازاد
finance markets U بازارهای مالی
say's law of markets U قانون بازارهای سی
money markets U بازار پول
flea markets U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
stock markets U بورس سهام وارز
stock markets U بورس کالاهای مختلف
black markets U بازار سیاه
black markets U دربازارسیاه معامله کردن
European U اروپایی
European U فرنگی
prices U نرخ
prices U ارزش پولی کالا
prices U مبلغ شرطبندی
The prices have gone up. U قیمتها بالارفته اند
To keep prices down. U جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
whole prices U قیمتهای عمده
prices U ارزش
prices U قیمت
prices U بها
prices U بها قائل شدن
prices U قیمت گذاشتن
to keep up prices U نرخهارابالانگاه داشتن
European plug U پریزاروپایی
The town has a European look. U این شهر قیافه اروپایی دارد
European Union [EU] U اتحادیه اروپا
european essembly U مجلس اروپا
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
indo european U ارینی
indo european U هند و اروپایی
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
official prices U قیمتهای رسمی
prices are sagging U قیمتهاپایین میاید
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
accounting prices قیمت های محاسباتی
ceiling prices U حداکثر قیمت قانونی
closing prices U اخرین قیمت معامله شده
rigidity of prices U انعطاف ناپذیری قیمت ها
guaranteed prices U قیمتهای تضمین شده
market prices U قیمتهای تعیین شده در بازار
distorted prices U قیمتهای تحریف شده
market prices U قیمتهای بازار
relative prices U قیمتهای نسبی
cost prices U قیمت تمام شده
To stabilize prices . U قیمت ها راثابت نگاهداشتن
closing prices U قیمت سهام درپایان روز
Without regard for prices . U بدون توجه به قیمتها
european economic community U market common
european type plane U رنده فرنگی
european monetary system U سیستم پولی اروپایی
European Currency Units U اک
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
western european union U لوگزامبورک هلند
european committee for standardization U کمیته اروپایی استاندار
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
European Currency Unit U واحد پول اروپایی
An Out line of European history . U کلیات تاریخ اروپ؟
European Currency Unit U سبد ارزی اروپا
Prices are rising ( falling ) . U قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
break in share prices U کاهش قیمت سهام
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
prices rule high U مظنه ها بالا است
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
european free trade association U A .T.F.E
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
e f t a (european free trade association U سویس نروژ
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e c s c (european coal & steel commissio U لوکزامبورگ و هلندکه وفیفه اش نظارت برتولید و فروش ذغالسنگ وفولاد است
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
e f t a (european free trade association U اتریش
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
e f t a (european free trade association U پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association U سوئد
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
a comparison between European and Japanese schools U مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
european academic research network U شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
e c s c (european coal & steel commissio U فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
quantity theory of money and prices U نظریه مقداری پول و قیمت
eastern european mutual assisstance trea U پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
to rise up against someone [something] U شورش کردن بر خلاف
to rise up against someone [something] U به کسی [چیزی] یاغی شدن
get a rise out of someone <idiom> U سخنان نیش دارزدن
rise U ارتفاع پله
rise U خیز صعود
rise U بلندی
rise U شیب سرچشمه
rise U برخاستن
rise U ترقی کردن
rise U خیز
rise U پیشرفت ترقی
rise U سربالایی
rise U افزایش
rise U ترقی
rise U بلند شدن
rise U بالارفتن
rise U خاتمه یافتن
rise U نمودارشدن
rise U ترقی خیز
rise U ناشی شدن
rise U صعود طلوع
rise U برخاست
rise U ترقی کردن سرچشمه گرفتن
rise U طالع شدن
rise U بلندشدن
rise U از خواب برخاستن طغیان کردن
rise U بالاامدن
rise U طلوع کردن
rise U سربالا رفتن
rise U صعودکردن
rise U ناشی شدن از
rise U قیام
rise U سرزدن
give rise to <idiom> U باعث کاری شدن
low-rise U نه بسیار بلند
low-rise U کم بلندی
to rise with the lark U زودبرخاستن
to rise with the lark U سحر خیزی کردن
low-rise U کم ارتفاع
continental rise U صعوداقلیمی
to rise in somebody's esteem U افزایش اعتبار در برابر کسی
lamasery-rise U [خانقاه کشیشان بودایی در تبت]
high-rise U آسمان خراش
rise and shine! <idiom> U بلند شو از تخت خواب !
low-rise U کم اشکوب
high-rise U وابسته به ساختمان چند اشکوبه
rise and shine U شروع بیداری
rise and fall U تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
dead rise U فاصله مرده
dead rise U فاصله بین کیل تاانحنای خن ناو
early rise U زودخیز
early rise U سخرخیز
height of rise U ارتفاع برجستگی
height of rise U ارتفاع ابگیر
rise in temperature U افزایش دما
give rise to U موجب شدن
rise and shine U فرمان برپا
temperature rise U افزایش دما
give rise to U باعث شدن
to rise with the sun U زود خیز بودن
to rise with the sun U سحر خیزی کردن
to give rise to U باعث شدن
voltage rise U افزایش ولتاژ
rise time U زمان خیز
rise of a bridge U خیز طاق پل
high-rise U ساختمان چندین اشکوبه
high-rise U ساختمان بلند
to give rise to U بوجوداوردن
high-rise block U بلوکهواقعدربلندی
it will give rise to a quarrel U مایه ستیزه خواهد شد
high rise block U ساختمان بلند
internal temperature rise U افزایش درجه حرارت داخلی
it will give rise to a quarrel U نزاعی تولید خواهد کرد
it will give rise to a quarrel U باعث دعواخواهد شد
maximum permissible temperature rise U حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
When the water rise above ones head ,one fathom is. <proverb> U آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
rate of rise of water level U تندی بالا امدن اب
rate of rise of water level U روند بالاامدن اب
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> U گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
european cup winner cup U جام برندگان جام اروپا
early to bed early to rise makes a man healthy wealthy and wise <proverb> U سحرخیز باش تا کامروا باشی
To play safe . Not to swallow the bait. Not to commit oneself . Not to rise to the bait. U دم به تله ندادن
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise U از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise <proverb> U از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
Early to bed and early to rise . <proverb> U زود بخواب و زود بر خیز .
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com