English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chip select U انتخاب تراشه
Other Matches
select U برگزیدن
select U سواکردن برگزیده
select U منتخب
select U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
select U یافتن و بازیابی اطلاعات مشخص از پایگاه داده ها
select U انتخاب کردن
select U جدا کردن انتخاب کردن
select U گزیدن
select U سواکرده
select U ممتاز منتخب
select U برگزیده
select committe U کمیسیون پارلمانی
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
command select system U سیستم فرمان انتخابی
power-off/slide-select bar U دکمهاتخابگراسلاید
chip U کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
chip U تعداد قط عات روی یک PCB یا یک وسیله
chip U وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chip U کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
chip U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip in <idiom> U شریک شدن
on chip U مدار ساخته شده روی یک قطعه
to chip off U ریختن ورقه شدن
to chip off U کندن
chip in U contribute=
to chip off U وراوردن
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chip U مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
chip U ژتون
chip U تراشه
chip U ژتن ریزه
chip U لپ پریده کردن یا شدن
chip U ورقه شدن
chip U پاس بلند قوسی
chip U پریدگی فلز زدگی فلز لب پریدگی
chip U خرده چوب
chip U سیب زمینی سرخ کرده
chip U رنده کردن
chip U خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
fragmental chip U خرده
memory chip U تراشه حافظه
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
microminiature chip U تراشه ریزمقیاس
bargaining chip U عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
one chip computer U کامپیوتر یک تراشهای
to chip [to chop off] U لپ پریده شدن [کردن] [با ضربه جدا کردن] [تکه تکه یا ریز ریز کردن]
bargaining chip U مزیت
bargaining chip U انگیزانه
chip shop U مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
chip off the old block <idiom> U (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
fragmental chip U براده فلز
fragmental chip U خاک اره
chip board U نئوپان
chip axe U تیشه
boiling chip U سنگ جوش
chip spreader U جاده صاف کن
silicon chip U تراشه سیلیسی
silicon chip U تراشه سیلیکان
silicon chip U تراشه سیلیکن
blue chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
potato chip U چیپز
potato chip U باریکه سیب زمینی سرخ کرده
blue-chip U سهام مرغوب
blue-chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
chip enable U تواناکننده تراشه
chip family U چند تراشه مربوط به هم
flow chip U براده پیوسته
discontinuous chip U براده گسسته
curly chip U براده پیچیده
continous chip U برادههای قیچی کاری
computer on a chip U کامپیوتر روی یک تراشه
chip shot U ضربه کوتاه
chip seal U شن بخورد راه دادن
chip pocket U شیار دندانههای اره
chip of the old block U بچهای که نشانی ازپدرداردcontribute
blue chip U سهام مرغوب
fish and chip shop U جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
wood chip wagon U واگنتراشهچوب
sixteen bit chip U تراشه 61 بیتی
thirty two bit chip U تراشه 23 بیتی
blue chip personal computer U IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com