English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
usual U همیشگی
it is our usual p to U معمول ما این است که
it is usual with him U عادت دارد
better than usual U بهترازهمیشه یاهروقت
as usual U مطابق معمول
as usual U مانند همیشه
it is usual with him U معمول اوست
as usual <idiom> U طبق معمول
usual U متداول
usual U عادی مرسوم
usual U معمول
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
After the usual courtesies. U پس از تعارفات معمول
usual conditions U شرایط معمول
He's back to his usual self. U او [مرد ] دوباره برگشت به رفتار قدیمی خودش.
usual terms U شرایطمعمولی
scene U مرحله
scene U جای وقوع
scene U مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه
Behind the scene. U پشت صحنه
scene U چشم انداز
scene U منظره
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
scene of action U صحنه عملیات
primal scene U صحنه اغازین
drop scene U پرده اخرداستان زندگی
drop scene U پرده جلوصحنه نمایش
change of scene U تغییرمنظره
to shiftthe scene U عوض کردن صحنه
scene of destruction U جایگاه خرابیها
far-right extremist scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
scene of action U صحنه جنگ یادرگیری
make the scene <idiom> U به محل یا حادثه خاص رفتن ،حاضر شدن
scene-shifter U فردیکهمرتباازسنتئاتربالاوپائینمیرود
to screen a scene U در روی پرده نشان دادن
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
scene stealer U هنرپیشه خودنما
the scene is laid in paris U جای وقوع
the scene is laid in paris U درپاریس قرارداده شده است
[extreme] right-wing scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
She created a grave scandal . You cant imagine what a scene she made . U جنجالی (الم شنگه یی ) راه انداخت که نگه ونپرس
To kick up a row. To raise hell. To make a scene. U داد وبیداد را ؟ انداختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com