Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He put his papers in order before going to bed .
U
قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marching order
[travel order]
U
دستور پیشروی
[ارتش]
papers
U
ورقه مشخصات کشتی
papers
U
سفته برات
papers
U
اوراق بهادار
papers
U
روی کاغذ نوشتن
papers
U
ورق کاغذ
papers
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers
U
جواز پروانه
papers
U
مقاله
papers
U
روزنامه
papers
U
کاغذ
papers
U
ورقه
papers
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers
U
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers
U
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers
U
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers
U
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers
U
اوراق
papers
U
درکاغذ پیچیدن
papers
U
روی کاغذاوردن
papers
U
چاپ کردن
papers
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
commerical papers
U
اسناد تجارتی
commerical papers
U
اوراق تجارتی
commercial papers
U
اوراق تجارتی
negotiable papers
U
اوراق بهادار
application papers
U
مدارک درخواستنامه
please send me the p papers
U
خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
mercantile papers
U
برگهای بهاداربازرگانی
walking papers
U
ورقه خاتمه خدمت
secret papers
U
اسناد سری
negotiable papers
U
اوراق قابل انتقال
ship papers
U
اسناد کشتی
he writes for the papers
U
برای روزنامه هامقاله مینویسد
ship's papers
U
اسناد حمل
secret papers
U
اوراق سری
to send in one's papers
U
کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
walking papers
<idiom>
U
برگه اخراج
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
U
کتاب سفید
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
To mark the examination papers .
U
ورقه های امتحان رانمره دادن
first order
U
مرتبه اول
by order of
U
حسب الامر
by order of
U
فرمان
out of order
U
خراب
in order
U
درست
in order
U
صحیح
out of order
U
نادرست
order off
U
حکم خروج
order
[placed with somebody]
U
سفارش
[ازطرف کسی]
order
[placed with somebody]
U
دستور
[ازطرف کسی]
in order to ...
U
تا
[اینکه ]
in order to ...
U
برای
[اینکه]
in order that
U
تا اینکه
well-order
U
خوش ترتیب
[ریاضی]
out of order
<idiom>
U
برخلاف قانون ،نامناسب
out of order
<idiom>
U
کارنکردن
second order
U
مرتبه دوم
to the order of
U
به حواله کرد
out of order
U
درهم برهم
out of order
U
از کار افتاده
re order
U
سفارش دوم باره
In this order. In this way.
U
باین ترتیب
in order that i may go
U
برای اینکه بروم
to order
<idiom>
U
به ترتیب
in order that he may go
U
برای اینکه برود
in order that
U
برای اینکه
in order to
<idiom>
U
اعتماد شخص را بدست آوردن
to the order of
U
در وجه
in order
U
دایر
order
U
ن
order
U
سفارش دادن دستور دادن
order
U
حکم
order
U
حواله
order
U
حواله کرد حواله کردن دستور
order
U
خرید سفارش خرید
order
U
سفارش دادن
order
U
دستور دادن سفارش
order
U
امر
order
U
مرتبه
order
U
راسته
order
U
کد عمل
order
U
دستورالعمل دستور
order
U
نظام معماری
order
U
شیوه
order
U
دستور
order
U
منظم کردن
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
order
U
نظم
order
U
سفارش
order
U
دستورالعمل
order
U
دستورعملیاتی
order
U
دستور دادن
order
U
ترتیب
order
U
ترتیب انجام کار
order
U
فرمان نظم
order
U
سفارش دادن کالا یا جنس
order
U
سبک معماری
order
U
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
to the order of
U
بحواله کرد
order
U
نظم دادن
order
U
دستور سفارش
order
U
رتبه
order
U
مرتب کردن
order about
U
پیوسته پی فرمان فرستادن
second order factor
U
عامل مرتبه دوم
order of discharge
U
حکم تصفیه
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
order time
U
زمان سفارش کالا
order off the field
U
حکم خروج
order of battle
U
سازمان نیروهایا یکان
order of the day
U
دستور جلسه
order of fire
U
ترتیب توالی اتش
order of discharge
U
حکم برائت ذمه
order of fire
U
ترتیب احتراق موتور
order of magnitude
U
مرتبه بزرگی
order in council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order in council
U
تصویب نامه دولتی
order of bankruptcy
U
حکم ورشکستگی
order of battle
U
ترتیب نیرو
order of the day
U
معادل agenda
order of the day
U
برنامه روزانه
order of service
U
سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
order of matrix
U
مرتبه ماتریس
short order
U
خوراکی که زود مهیا میشود
second order reaction
U
واکنش مرتبه دوم
second order conditions
U
شرایط مرتبه دوم
second order conditions
U
شرایط ثانوی
order of fire
U
روش تیراندازی
public order
U
نظم عمومی
pay order
U
لیست پرداخت حقوق
pay order
U
سندپرداخت حقوق
provisional order
U
دستور موقت اداری
payable to order
U
قابل پرداخت به حواله کرد
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
place an order
U
سفارش دادن
processing of the order
U
انجام سفارش
partial order
U
ترتیب جزئی
purchase order
U
دستور خرید
partial order
U
پاره ترتیب
route order
U
فرمان ستون راه رو
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
review order
U
لباس وتجهیزات و وسائل کامل
review order
U
لباس وتحملات سان
referral order
U
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
reculaulation order
U
تنظیم محاسبه مجدد
probation order
U
دستور یا حکم تعلیق مجازات
purchase order
U
سفارش خرید
post order
U
حواله پستی
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
Ionic Order
U
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
Gigantic Order
U
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
Giant Order
U
شیوه غول ستونی
[معماری]
German Order
U
سبک معماری آلمانی
[نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
French Order
U
سبک معماری فرانسوی
Doric Order
U
سبک معماری دوریک
Orinthian Order
U
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Bassae Order
U
[معماری یونی یونان]
balustrade Order
U
ترتیب نرده ستون ها
Attic Order
U
ستون بندی آتنی
assemblage of Order
U
ستون بندی مختلط
arch order
U
[شیوه ی ستون بندی طاق]
American order
U
[سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
in good order
<adj.>
U
تروتمیز
Order theory
U
ترتیب جزئی
[ریاضی]
Lattice
[order]
U
شبکه
[ریاضی]
Lattice
[order]
U
توری
[ترتیب]
[ریاضی]
structure
[first order]
U
ساختار
[ریاضی]
to order somebody back
U
کسی را احضار کردن
to order somebody back
U
کسی را معزول کردن
to order somebody back
U
کسی را فراخواندن
in good order
<adj.>
U
منظم
in good order
<adj.>
U
مرتب
Agricultural Order
U
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
money order
U
حواله پستی وتلگرافی
word order
U
ترتیب واژه ها
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
warning order
U
دستور اگهی
trial order
U
سفارش ازمایشی
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transaction in order
U
معامله به قصد فرار از دین
transaction in order
U
liability avoid to
to set in order
U
منظم کردن
to set in order
U
درست کردن
third order reaction
U
واکنش مرتبه سه
the line is out of order
U
سیم خراب است
the goods are on order
U
کالا را سفارش داده ایم
superior order
U
دستور مافوق
superior order
U
امر مافوق
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
word order
U
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
work order
U
درخواست انجام کار حکم کار
call-up order
U
دستور به خدمت
[سربازی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com