Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
A slave bought with money is more free than he who.
<proverb>
U
بنده زر خرید آزادتر از بنده شکم است .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free with ones money
U
ولخرج
bought
U
خریدن
bought
U
خریداری کردن بدست اوردن
I bought it on your recommendation.
U
بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
the books that you bought
U
کتابهایی که شما خریدید
dear bought
U
جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
dear bought
U
گران خرید
dear bought
U
گران تمام شده
I bought the bicycle on impulse .
U
یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
I bought it on the recommendation of a friend.
U
طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
Vistory was dearly bought .
U
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
He bought them expensive presents, out of guilt.
U
او
[مرد]
بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
Protection money. Racket money.
U
باج سبیل
Money for jam . Money for old rope .
U
پول یا مفتی
slave
U
پیرو
slave
U
غلام
slave
U
بنده
slave
U
برده
slave
U
زرخرید اسیر
slave
U
غلامی کردن
slave
U
سخت کارکردن
slave
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave
U
پردازنده مخصوص که با پردازنده اصلی کنترل میشود
slave
U
مملوک
slave
U
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slave
U
ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
slave
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slave
U
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
master slave
U
ارباب و برده
slave drivers
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave computer
U
کامپیوتر برده
negro slave
U
کاکا
negro slave
U
غلام زنگی
slave ant
U
مورچه کارگر
negro slave
U
غلام سیاه
female slave
U
جاریه
galley slave
U
غلام
slave labour
U
بردهداری
slave station
U
ایستگاه فرعی
white slave
U
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
escaped slave
U
عبد ابق
slave holder
U
زرخرید
galley slave
U
غلام پاروزن
female slave
U
کنیز
galley slave
U
مزدور زحمتکش
slave mode
U
حالت پیرو یا برده
slave merchant
U
برده فروش
slave trade
U
برده فروشی
escaped slave
U
برده فراری
slave holder
U
دار
To emancipate a slave.
U
برده ای را آزاد کردن
master slave system
U
سیستم راهبر پیرو
male slave or servant
U
غلام
master slave manipulator
U
یک شانه
master slave manipulator
U
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
female slave with a child
U
master her from child witha
female slave with a child
U
ام ولد
master slave system
U
سیستم ارباب و برده
master slave computer system
U
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
To work like a horse ( dog, slave ) .
U
مثل خر کا رکردن
previous master of a liberated slave
U
معتق
money begets money
<idiom>
U
پول پول می آورد
He is in the money.
U
پول پارومی کند ( خیلی ثروتمند است )
f. money
U
پول فراوان
After all that money is of no use.
تازه آن پول هم بدردت نمی خورد.
money
U
پول
money
U
مسکوک ثروت
money
اسکناس
value of money
U
ارزش پول
value for money
U
قدرت خرید پول
value for money
U
ارزش پول
we are want of money
U
ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
money
U
سکه
near with one's money
U
خسیس
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
money on d.
U
وجه امانعی
take in (money)
<idiom>
U
رسیدن
his money is more than can
U
ازانست که بتوان شمرد
his money is more than can
U
پولیش بیش
be in the money
<idiom>
U
در پول غلت خوردن
be in the money
<idiom>
U
پول پارو کردن
money on d.
U
پول سپرده
i have no money about me
U
با خود هیچ پولی ندارم
near money
U
شبه پول
even money
U
مبلغ مساوی در شرط بندی
money
U
جایزه نقدی
money spinner
U
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
money worth
U
برابر پول
money pot
U
غلک
money pot
U
دخل
money worth
U
پول بها
money grubber
U
مال اندوز
money in advance
U
بیعانه
money grubber
U
لئیم
money player
U
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
money on deposit
U
پول سپرده
money on deposit
U
وجه امانی
money off offer
U
فروش با تخفیف
money wage
U
مزد پولی
money illusion
U
توهم پولی
money illusion
U
خطای پولی
money stock
U
حجم پول در گردش
money supply
U
عرضه پول
money lender
U
وام دهنده
money maker
U
پول گرد کردن
money list
U
لیست پرداخت حقوق
money list
U
لیست حقوق
money lender
U
پول به بهره گذار
money lender
U
پول وام ده
money lender
U
نزول خوار
money income
U
مزد و حقوق
money income
U
درامد پولی
money in circulation
U
پول در گردش
money of account
U
پول محاسباتی
money multiplier
U
ضریب بهم فزاینده پول
money stock
U
عرضه پول
money matters
U
امور پولی
money making
U
پول بهم زنی
money making
U
پول بهم زدن پول جمع کنی
money making
U
پول گرد کن
money in advance
U
پیش پرداخت مساعده
money lender
U
صراف
money worth
U
بهای پول
hot money
U
پول داغ
hot money
U
پول فرار
hot money
U
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
hot money
U
پول فعال
hot money
U
پول متحرک
i am pushed for money
U
ازبی پولی درفشار
i am pushed for money
U
هستم
i lent him what money i had
U
هرچه پول داشتم به او وام دادم
i lent him what money i had
U
انچه پول ...
i owe some money to you
U
یک پولی به شما بدهکارم
idle money
U
پول راکد
idle money
U
پول غیر فعال
injection of money
U
تزریق پول
it is a question of money
U
موضوع پول است
his money was p spent
U
یک قسمت ازپولش خرج شد
high money
U
پول گران
height money
U
اضافه بهای کار در ارتفاع
functions of money
U
وفائف پول
functions of money
U
نقش پول
hardly earned money
U
پول سخت بدست امده
he brought more money
U
باز پول اورد
he brought more money
U
قدری دیگر پول اورد
he coins money
U
گویی پول سکه میزند
he has a rage for money
U
برای گرد کردن پول شهوت
he has a rage for money
U
دارد
he is pressed for money
U
از بی پولی در مضیقه است
he made his money f.
U
پول خودرابه باد داد
he pays his own money
U
پولش را خودش میدهد
he pays his own money
U
نه اینکه از پول خودش یا پول خودش رامیدهد
head money
U
جایزه اوردن سر
head money
U
جنایتکار
it is a question of money
U
موضوع بسته به
it is a question of money
U
پول است
money capital
U
سرمایه پولی
money changer
U
صراف
money creation
U
انتشار پول
money creation
U
ایجاد پول
money exchange
U
صرف
money exchange
U
تبدیل پول
money flow
U
جریان پول
stream of money
U
جریان پول
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
money for months
U
دوماه است
money for expenditure
U
خرجی
money for expenditure
U
نفقه
money box
U
غلک
money box
U
صندوق اعانه
money box
U
صندوق دستگیری
key money
U
سرقفلی
lavish of money
U
ولخرج
lavish of money
U
پول تمام کنlark
luck money
U
پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
managed money
U
پول اداره شده
managed money
U
پول نظارت شده
minted money
U
پول فلزی
money and banking
U
پول و بانکداری
money back
U
تضمین پرداخت
money bag
U
کیسه
money bag
U
کیف
money bag
U
دارایی دولت
money bag
U
ادم خر پول
money functions
U
وفائف پول
trust money
U
پول امانی
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
Take your money out of your pocket.
U
پولت را از جیب دربیاور
Count the money to see if it is right.
U
پو ؟ را بشما ؟ ببین درست است
To count the money .
U
پول شمردن
To be wallowing in money .
U
غرق درپول بودن
To put some money aside .
U
پولی را کنا رگذاشتن ( ذخیره ساختن )
My only problem is money .
U
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
Could you lend me some money ?
U
می توانی یک قدری به من پول قرض بدهی ؟
We divided the money among ourselves .
U
پول را بین خودمان قسمت
Money is no object at all .
U
پول اصلا" مطرح نیست
for love or money
<idiom>
U
به هر شکلی
rake in the money
<idiom>
U
ایجاد تعجب
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com