English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
A profae swear word ; Resplendent verse. U فحش آبدار ؛شعر آبدار
Other Matches
swear-word U کفر
swear-word U فحش
swear-word U ناسزا
His word is his bond. HE is a man of his word. U حرفش حرف است
He is a man of his word . He is as good as his word . U قولش قول است
swear in U با مراسم تحلیف وارد کردن
swear on U سوگند به چیزی خوردن
to swear in U با سوگند دادن وارد کارکردن بامراسم تحلیف داخل کردن
swear in U بامراسم تحلیف بکاری گماشتن
swear in U باسوگند بشغلی وارد کردن
swear U سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
swear off <idiom> U تصمیم به ترک چیزی
swear by U عقیده زیادداشتن به
swear by U سوگند خوردن به
swear U ناسزا
swear U سوگند خوردن
swear U قسم دادن
swear U فحش
swear U ناسزا گفتن
swear out U با قسم از گیر چیزی خلاص شدن
swear by U جدا توصیه کردن
swear by <idiom> U قسم خوردن
swear by <idiom> U کاملا از چیزی اطمینان داشتن
swear in <idiom> U قسم یاد کردن
swear U قسم خوردن
to swear by something U به چیزی قسم خوردن
swear at U به کسی فحش دادن
to swear fidelity to somebody U به کسی قول وفاداری دادن
swear-words U فحش
swear-words U کفر
Swear to tell the truth . U قسم بخور که راست بگویی
I swear by the almighty that… U خدا شاهد است که ...
To swear . To take the oath . U قسم خوردن ( قسم یاد کردن )
to swear fealty U بیعت کردن
he did half swear U سخت سوگندیادکردن
swear-words U ناسزا
to swear like a trooper U زیاد سوگند خوردن
to swear by all that is sacred U بمقدسات عالم سوگند
to swear by all that is sacred U خوردن
to swear tre sonagainstany one U سوگند برای خیانت بکسی خوردن
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
last word U حرف اخر
keep to one's word U سر قول خود بودن
in one word U خلاصه
i came across a word بکلمه ای برخوردم
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
in a word U خلاصه
in a word U خلاصه اینکه مختصرا
word for word U طابق النعل بالنعل
in one word U خلاصه اینکه مختصرا
All you have to do is to say the word. U کافی است لب تر کنی
last word U اتمام حجت
last word U بیان یا رفتار قاطع
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
the last word U سخن قطعی
the last word U حرف اخر
to keep to one's word U سرقول خودایستادن
to keep to one's word U درپیمان خوداستواربودن
to keep to one's word U درست پیمان بودن
word for word U تحت اللفظی
word for word U کلمه به کلمه
upon my word U به شرافتم قسم
to word up U کم کم برانگیختن خردخردکوک کردن
the last word U ک لام اخر
the last word U سخن اخر
May I have a word with you? U ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
Take somebody at his word. U حرف کسی را پذیرفتن ( قبول داشتن )
not a word of it was right U یک کلمه انهم درست بود
say a word U سخن گفتن
say a word U حرف زدن
to say a word U سخن گفتن
to say a word U حرف زدن
take my word for it U قول مراسندبدانید
that is not the word for it U لغتش این نیست
to word up U کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
have a word with <idiom> U بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word U اطلاع
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
a word or two U چند تا کلمه [برای گفتن]
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
word U بالغات بیان کردن
word U لغات رابکار بردن
at his word U بفرمان او
word U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
word U طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
word U مشابه 10721
word for word <adv.> U نکته به نکته
word for word <adv.> U کلمه به کلمه
word for word <adv.> U مو به مو
word U واژه
word U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
word U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word U روش اندازه گیری سرعت چاپگر
word U تعداد کلمات در فایل یا متن
at his word U بحرف او
word U فرمان
in a word <idiom> U به طور خلاصه
word U عبارت
word U حرف
word U واژه سخن
word U گفتار
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
say the word <idiom> U علامت دادن
word U لفظ
word U لغت
last word <idiom> U نظر نهایی
keep one's word <idiom> U سرقول خود بودن
word U کلمه
word U پیغام خبر
word U عهد
word U قول
word of command U فرمان انتصاب
word square U acrostic
to have the final [last] word <idiom> U حرف خود را به کرسی نشاندن
word book U کتاب لغت
word count U واژه شماری
word length U طول کلمه
word hoard U لغت نامه
word deafness U واژه کری
word fluency U سیالی واژگانی
word frequency U بسامد واژگانی
word salad U سالاد کلمات
word length U درازای کلمه
word addressable U نشانی پذیری کلمه
word of honour U قول شرف
word order U ترتیب واژه ها
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
word of command U فرمان نظامی
word mark U علامت کلمه
word process U ویرایش , ذخیره و تغییر متن با کامپیوتر
word salad U اشفته گویی
word mark U نشان کلمه
word and deed U گفتاروکردار قول وفعل
to weigh one's word U سخنان خودرا سنجیدن سنجیده سخن گفتن
word picture U بیان یا شرح روشن
give someone one's word <idiom> U قول دادن یا بیمه کردن
word choice U بیان
word book U واژه نامه
word book U کتاب لغت
This is an elusive word . U این لغت خیلی فرار است ( درحافظه باقی نمی ماند )
word book U قاموس
word book U فرهنگ لغات
word book U لغت نامه
word book U دیکشنری
word choice U کلمه بندی
get a word in edgewise <idiom> U وارد شدن درمکالمه
In what sense are you using this word ? U این کلمه را به چه معنی بکار می برد ؟
What is the meaning of this word ? U معنی این لغت چیست ؟
mum's the word <idiom> U دهان قرص
A word is enough to the wise . <proverb> U براى عاقل یک یرف بس است .
Do not say a word until you know it is exactly rig. <proverb> U تا ندانى که سخن عیب صواب است مگو .
Is that your final word ? U همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
A mans word is one . <proverb> U یرف مرد یکى است .
Word of honor . U قول شرف
word choice U جمله بندی
He didnt say a word. U یک کلام هم حرف نزد
I always stick to my word. U من همیشه سر حرفم می ایستم
four-letter word U واژهی قبیح
four-letter word U واژهیچهار حرفی
buzz word U لغت بابروز
buzz word U رمز واژه
word wrap U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word wrap U حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
word time U زمان کلمه
word star U یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
He feels he must have the last word. U او فکر می کند که حتما باید حرف خودش را به کرسی بنشاند.
We just received word that . . . U هم اکنون اطلاع رسید که …
written word U کلماتنوشتاری
word-blind U کسیکهبدلیلعقلیدرخواندنبامشکلروبروست
word class U ردهایازلغاتمثلاسم صفت فعل و...
word correction U اصلاحکلمه
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
How do you pronounce [say] that [this] word? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
word square U جدول کلمات متقاطع
send word U خبر دادن
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
mum's the word U این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
memory word U کلمه حافظه
alphabetic word U کلمه الفبایی
machine word U کلمه ماشین
loan word U لغت اقتباسی
loan word U واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
numeric word U کلمه عددی
one word sentence U جمله تک واژهای
procedure word U کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
send word U پیغام دادن
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
score out that word U ان واژه را خط بزنید
say a good word for U دفاع کردن
say a good word for U تعریف کردن
reserved word U کلمه محفوظ
repetition of a word U باز گوئی یاتکرارسخن
relying on his word U باستناد سخن وی
ghost word U کلمه غیرمصطلح
as good as one's word U خوش قول
key word مفتاح
ghost word U لغت غیر مستعمل
function word U کلمه دستوری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com