English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
percentile U یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wrought U اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
authenticates U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticate U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
underrates U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrating U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrated U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrate U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
to sugar the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sweeten the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sugar-coat the pill [American E] <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
geometrical percentage U درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
sets U ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
setting up U ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
set U ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
On condition that. Provided that. U بشرط آنکه (بشرطی که )
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
Long absent, soon forgotten. <proverb> U از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
Strange to say he was not kI'lled. U عجب آنکه کشته نشد
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> U او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
point U درصد
percentages U درصد
rates U درصد
percentage U درصد
per cent U درصد
cent- U درصد
rate U درصد
percent U درصد
cents U درصد
centi- U درصد
cent U درصد
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
percent salt U درصد نمک
percentages U نسبت یا درصد
volume percent U درصد حجمی
water content U درصد رطوبت
weight percent U درصد وزنی
percentages U برحسب درصد
at % interest U با بهره 21 درصد
percentage U نسبت یا درصد
percentage U برحسب درصد
rate U نرخ [درصد]
what p do you receive? U چند درصد می گیرد
percent U از قرار صدی درصد
equilibrium moisture content U درصد رطوبت متعادل
surcharges U درصد هزینههای اضافی
case fatality rate U درصد مرگ و میر
surcharge U درصد هزینههای اضافی
trial rate U درصد ازمایش یک محصول
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
development support library U امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
pollen counts U درصد گردههای گیاهی در هوا
optimum moisture content U درصد رطوبت مناسب خاک
pollen count U درصد گردههای گیاهی در هوا
profit margins U درصد سود از فروش خالص
odds-on U دارای احتمال بیش از 5 درصد
profit margin U درصد سود از فروش خالص
one hyndred percent column graph U نمودار یکصد درصد ستونی
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
beta test U گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
What percentage of the people are literate? U چند درصد مردم با سواد هستند ؟
pre imaging U تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
window U پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
processes U روند
process U روند
flow U روند
flowed U روند
flows U روند
procedure U روند
proceeding U روند
trends U روند
trend line U خط روند
trend U روند
trepan U روند
gradients U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
gradient U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
pernicious trend U روند قهقرایی
stream routing U روند رود
timetrend U روند زمانی
control flow U روند کنترل
trend U روند کار
processes U روند طریقه
economic trend U روند اقتصادی
program flow U روند برنامه
rate of rise of water level U روند بالاامدن اب
processes U فراشد روند
trends U روند کار
bidirectional flow U روند دوسویه
stream routing U روند روانه
process U فراشد روند
trend analysis U تحلیل روند
process U روند طریقه
flowcharter U روند نما
upward trend U روند صعودی
data flow U روند داده ها
secular trend U روند قرنی
developmental trend U روند تکوینی
process of negotiations U روند مذاکرات
production process U روند ساخت
fission process U روند انشقاق
earthquake factor U مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
up-river برخلاف روند جریان آب
secular trend U روند دراز مدت
flowchapt symbol U نماد روند نما
process chart U نقشه روند کار
hypertext U به صفحه جددی می روند
program flowchart U روند نمای برنامه
less than U کمتر از
lesser U کمتر
in a less degree U کمتر
Lt U کمتر از
much less U کمتر
less U کمتر
short U کمتر
shorter U کمتر
infrequently U کمتر
minus U کمتر
minor U کمتر
shortest U کمتر
modality U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
rehashing U روند پر شدن یک جدول درهم
extrapolation U ادامه روند تعمیم دهی
extrapolations U ادامه روند تعمیم دهی
bells U زنگ در پایان هر روند بوکس
inside of a week U کمتر از یک هفته
cut back <idiom> U استفاده کمتر
inside of a week U در یک هفته کمتر
low price U قیمت کمتر
he would not accept less U دو روز کمتر
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
sub- U در معنای کمتر
minority U بخش کمتر
minorities U بخش کمتر
snapback U پاس دادن توپ دراغازهر روند
products customarily found in a pharmacy U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
listings U کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
listing U کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
lover's lane <idiom> U جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
under- U پایین تراز کمتر از
short-change U کمتر پول دادن
short-changing U کمتر پول دادن
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
below par U کمتر از بهای اسمی
below par U کمتر از ارزش اسمی
underprice U قیمت کمتر از رقیب
underquote U کمتر مظنه دادن
less than container load U کمتر از فرفیت کانتینر
hypotrophy U رشد کمتر ازمعمول
stroking U راندن کمتر از فرفیت
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
short-changed U کمتر پول دادن
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
shoat U خوک کمتر از یک سال
under U پایین تراز کمتر از
le U to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
stroke U راندن کمتر از فرفیت
short-changes U کمتر پول دادن
stroked U راندن کمتر از فرفیت
strokes U راندن کمتر از فرفیت
stack U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacks U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacked U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
assets U که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
What are the collection procedures for ...? U روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
lessening U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessened U کمتر شدن تخفیف یافتن
infant U بچه کمتر ازهفت سال
weanling U کره اسب کمتر از یک سال
he is well preserved U کمتر نشان پیری در او پیداست
infants U بچه کمتر ازهفت سال
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
lessens U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
lessen U کمتر شدن تخفیف یافتن
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com